دوشنبه

روان شناسی ازدواج




مقدمه ازدواج یکی از مراحل مهم در زندگی انسان به شمار می‌رود. نتایج اطلاعات متعددی که در مورد ازدواج انجام شده بر اهمیت آن در سلامت جسمانی و روان شناختی تأکیده کرده‌اند. در دهه‌های اخیر توجه بسیاری از پژوهشگران و متخصصان بالینی و خانواده به کیفیت روابط زناشویی ، رضایت زوجین و تأثیر آن در سلامت خانواده جلب شده است. بطور کلی آنچه در مباحث روانشناسی ازدواج مورد توجه است بررسی عوامل مؤثر بر ازدواج و عوامل ارتقاء دهنده شرایط کیفی ازدواج است که مباحثی چون نقش عوامل مادی ، فرهنگی ، روانی ، شخصیتی را بر تصمیم گیری ازدواج و رضایت ازدواج را در بر می‌گیرد.
تاریخچه روانشناسی ازدواج ازدواج به عنوان یکی از رویدادهای مهم مرحله انتقال به بزرگسالی مقوله‌ای بسیار پیچیده است. شروع مطالعه علمی و دقیق در این مورد به سال 1930 بر می‌گردد، که بطور گسترده‌تر در سال 1950 تغییراتی عمیق در پروژهشهای مربوط به آن صورت گرفت. اولین تحقیق منتشر شده در مورد روانشناسی ازدواج اثر ترمن و همکارانش بود. آنها تلاش کردند به این سؤال پاسخ دهند که چه تفاوتهایی می‌تواند بین ازدواج موفق و نا‌موفق داشته باشد.
مباحث روانشناسی ازدواج بطور کلی می‌توان گفت در روانشناسی ازدواج دو دسته مبحث کلی مورد توجه است. یک دسته مباحثی است که به شرایط قبل از ازدواج و در واقع به مرحله تصمیم گیری برای ازدواج می‌شود، در دسته دیگر مطالبی را شامل می‌شود که به مراحل حین ازدواج و بعد از ازدواج مربوط هستند. در زیر به برخی از آنها می‌پردازیم.
تصمیم گیری برای ازدواج در این مرحله تلاش می‌شود سؤالاتی از این قبیل پاسخ داده شود که یک فرد چگونه می‌تواند زوج مناسبی برای خود انتخاب کند؟ در انتخاب زوج چه اولویتهایی را مد نظر قرار دهد؟ آیا شرایط مادی مهمتر هستند یا شرایط خانوادگی و فرهنگی؟ عوامل شخصیتی تا چه اندازه می‌تواند ازدواج موفقی را پیش بینی کند؟ آیا تناسب و همانندی در صفات شخصیتی مهمتر است یا مکمل بودن این خصوصیات؟ چگونه می‌توان فهمید دو نفر از لحاظ شخصیتی چقدر با یکدیگر تناسب دارند و غیره. روانشناسی ازدواج تلاش کرده با انجام تحقیقاتی به سؤالات فوق پاسخهای مناسب ارائه داده و نتایج یافته‌های خود را در فرآیند مشاوره ازدواج در اختیار افراد قرار دهد. آنچه در فرآیند مشاوره ازدواج در این مرحله مورد توجه است، رعایت اصل تناسب و اصل اولویت بندی است. بر اساس اصل تناسب گفته می‌شود هر اندازه افراد از لحاظ شرایط مادی ، فرهنگی و شخصتی ، تحصیلی متناسب با یکدیگر باشند ازدواج موفقتری خواهند داشت. به همان اندازه که ازدواج یک فرد از طبقه اقتصادی بسیار بالا با فردی از طبقه اقتصادی پایین عدم هماهنگی و در نتیجه احتمال عدم موفقیت را به همراه خواهد داشت، عدم تناسب ویژگیهای شخصیتی نیز (حتی بیشتر) مشکلات عمیق را بروز خواهد داد. تصور کنید ازدواج یک فرد با ویژگی شخصیتی برونگرایی با فردی با ویژگی شخصیتی درونگرایی را. با توجه به اینکه افراد برونگرا تمایلات شدید به شرایط بیرونی مثل برقراری روابط اجتماعی ، حضور در جمع و غیره دارند و افراد درونگرا برعکس تنهایی را بیشتر می‌پسندند، به نظر شما ازدواج موفقی خواهند داشت. بر اساس اصل الویت بندی گفته می‌شود چون در عمل ، امکان ازدواج با فردی که از تمام جنبه‌ها مطابق با شرایط و مدارکهای فرد باشد پایین است، بنابراین توصیه می‌شود با اولویت بندی و امتیاز دهی به هر یک از جنبه‌های مورد ملاک ، تصمیم گیری را آسانتر انجام دهند. این نوع اولویت بندی در کلیه تصمیم گیریها مورد نظر است.
شروع و تداوم ازدواج در این مرحله مسائلی مورد بررسی قرار می‌گیرند که آغاز یک ازدواج موفق و تداوم آنرا تحت تأثیر قرار می‌دهند. با توجه به اینکه دو فردی که با امر ازدواج تصمیم می‌گیرند زندگی مشترکی را زیر یک سقف آغاز کنند، تفاوتهای عمیقی دارند که بخشی از آن به تفاوتهای زن و مرد و بخش دیگر به تفاوتهای اقتصادی ، فرهنگی ، تربیتی و خانوادگی و ... باز می‌گردد. رسیدن به یک خط تعادلی مشترک به نظر ، کلی مشکل می‌رسد. البته در اوایل زندگی با توجه به ویژگی آرمانگرایی که هر دو طرفین دارند، این مشکلات هر چند وجود دارند اما شاید کمتر به چشم بخورند. در هر حال لازم است افراد در شرف ازدواج و زوجهای جوان مطالبی را که معمولا به عنوان عوامل آسیب رسان به رابطه همسران شناخته می‌شوند بشناسند و در مواردی که به استحکام روابط آنها کمک می‌کنند آموزش بینند. روان شناسی ازدواج در این مرحله آشنایی با تفاوتهای زن و مرد ، روند حل مسأله ، مواجهه با تغییرات اساسی ، شیوه تعاملات مناسب را آموزش می‌دهد.
چه عواملی تأثیر منفی بر ازدواج می‌گذارند؟ عوامل زیر در عدم موفق ازدواج تأثیرات اساسی دارند:
عدم تناسب فرهنگی ، اجتماعی ، شخصیتی و اقتصادی
عدم آشنایی زوجها با برقراری ارتباط مناسب و تعاملات سازنده: زوجهایی که روابط متعادلتری برقرار می‌کنند، معمولا موفقتر هستند. زوجهای ناموفق افرادی بوده‌اند که یک یا هر دو آنها توان برقراری رابطه مثبت را نداشته‌اند یا بیش از حد به این روابط بها داده‌اند، بطوری که به نوعی وابستگی کشانده شده‌اند. به عبارتی به همان اندازه که سردی در روابط عمدتا مشکل آفرین است، علاقمندی مفرط و خارج از حد که به صورت وابستگی و چسبندگی ظاهر می‌شود مشکل آفرین خواهد بود.
عدم آشنایی زوجها با فرآیندهای حل مسأله و مواجهه با تغییرات اساسی زندگی: با توجه به اینکه هر فردی در طول زندگی خود با مسائل و مشکلاتی مواجه می‌شود، برای حل این مسائل فنونی را بکار می‌برد. برخی از این فنون منفی و برخی دیگر مثبت هستند. هر چه زوجها توان حل مشکلات را به شیوه مثبت داشته باشند و مثلا بجای قهر ، داد و بیداد و غیره که شیوه‌های منفی هستند، به شیوه مؤثرتری مثل بحث و گفتگوی آرام و ... مسائل ما بین خود را حل و فصل کنند، موفقتر خواهند بود.
ازدواج قبل از 20 سالگی و یا پس از 30 سالگی
زوجین بعد از یک اتفاق یا حادثه ناراحت کننده ازدواج کرده باشند.
یک یا هر دو شریک زندگی در صدد فاصله گرفتن از خانواده اصلی خود باشند، یا یکی یا هر دو آنها به خانواده خود وابسته باشند.
زوجین دارای منظومه‌ای از برادران و خواهران ناسازگار باشند.
زوجین در محلی بسیار نزدیک یا بسیار دور از هر یک از خانواده‌های اصلی خود سکونت داشته باشند.
زوجین از نظر مالی ، فیزیکی و یا عاطفی به خانواده خود وابسته باشند.
زوجین قبل از یک دوره آشنایی 6 ماهه و یا پس از دوره نامزدی سه ساله ازدواج کرده باشند.
جشن ازدواج بدون حضور اعضاء خانواده یا دوستان برگزار شده باشد.
زن پیش از ، یا در طول اولین سال ازدواج باردار شده باشد.
هر یک از زوجین با برادران ، خواهران و یا والدین خود رابطه ضعیفی داشته باشد.
هر یک از زوجین دوران کودکی یا نوجوانی خود را دوران ناخوشایند تلقی می‌کنند.
الگوها در هر یک از خانواده‌های زوجین بی‌ثبات باشد.

جمعه

ترس کودک از تاریکی



یک از ترس‌هائی که بین بیشتر کودکان عمومیت دارد، ترس از تاریکی است. معمولاً این ترس بین سنین ۳ـ۲ سالگی آغاز می‌شود و با وجود آن که در سال‌های بعد قدری کاهش می‌یابد، ولی تا حدود ۱۲-۱۰ سالگی نیز ادامه پیدا می‌کند. یکی از مواردی که منجر به ترس کودک از تاریکی می‌شود، زمانی است که پدر و مادر و یا نزدیکان کودک به‌عنوان تنبیه از او می‌خواهند تا در اتاقی تاریک (مثل انباری، زیرزمین و غیره که موجب ترس و وحشت او می‌شود)، تنها بماند. نکتهٔ دیگر آن است که، فضای منزلی که کودک در آن زندگی می‌کند و یا اتاق آشنای کودک، در وضعیت‌های تاریک و روشن جلوه‌های متفاوتی دارد. کودکی که در مرحلهٔ رشد تصورات خیالی است، به راحتی می‌تواند از هر چیزی در تاریکی برای خود هیولائی بسازد و از آن هیولای خیالی خود بترسد. گاهی ترس از تاریکی صرفاً معمول این نکته است که کودک نمی‌داند در تاریکی چه باید بکند. گاهی نیز عادت ترس کودک از تاریکی آن است که نمی‌تواند مادر، پدر و یا شخص مراقب خود را ببیند. در صورتی‌که اگر این فرد دستش را به کودک بدهد، ترس کودک از بین خواهد رفت. در برخی موارد، ترس کودک از تاریکی، ناشی از تصورات ذهنی او دربارهٔ دزد و موجودات خیالی‌ای است که از اطرفیان خود می‌شنود و یا گاهی خواب می‌بیند. از نظر یک کودک ۶ ساله، تاریکی مظهر هیولاها، غول‌ها، دزدها و ... است که می‌تواند به او صدمه بزنند. برای مثال، زمانی‌که کودک به رختخواب می‌رود به یاد موقعیت ترسناکی که شب پیش در خواب دیده است، می‌افتد و آن‌گاه خواب از سر او می‌پرد و شروع به خیال‌پردازی مجدد می‌کند. در بعضی موارد، حتی فکر تنهائی در یک اتاق تاریک کودک را می‌ترساند. کودکانی که از تاریکی و تنهائی، شدیداً دچار ترس، دلهره و اضطراب می‌شوند و از آن فرار می‌کنند، بیش از هر چیز نیازمند احساس امنیت و آرامش خیالی هستند که والدین و اعضای خانواده می‌توانند به آنها ببخشند. از جمله کارها و اقداماتی که به‌منظور کاهش ترس کودک از تاریکی می‌توان انجام داد عبارتند از: ۱) علت اصلی ترس کودک را باید شناخت برای مثال، پدر و مادر می‌توانند نسبت به رفتارها و رویدادهای روزانهٔ فرزند خود حساس باشند و تغییرات محیطی او را ـ اعم از خانه، مدرسه و دوستانش ـ مورد بررسی قرار دهند، حتی می‌توانند، علایق و انگیزه‌های جدید او را بشناسند. گاهی که کودک به شدت ترسیده است و قادر به بیان کلامی ترس خود نیست، می‌توانید از او بخواهید که با رسم نقاشی، ترس خود را به تصویر در آورد. آن‌گاه دقت کنید که کودک چه می‌کشد و با چه رنگ‌هائی آن را رنگ‌آمیزی می‌کند. معمولاً اضطراب‌ها و ترس‌ها با رنگ‌های تیره، مات و تاریک رسم می‌شوند و گاهی هم کودک با خط خطی کردن چهره‌ای که کشیده است، سعی در از بین بردن و محو کردن عامل ترس خود دارد. پس از نقاشی، می‌توانید با کودک دربارهٔ اثرش صحبت کنید و با سئوالات ساده‌ای که از او می‌پرسید، علت ترس او را جویا شوید. برای مثال، می‌توانید بپرسید: ”شکلی که کشیده‌ای، شبیه چیست؟ تو را به یاد چه چیزی می‌اندازد؟ و ...“ در این خصوص توجه به دو نکته ضروری است؛ ▪ کودک را وادار به نقاشی از موضوعی که باعث ترس او شده است، نکنید. ▪ اجازه دهید که او ابتدا احساس امنیت و آرامش کند و در صورت تمایل تصویر خیالی خود را رسم کند. ۲) زمان خواب کودک را می‌توان با تداعی‌های خوش و آرامش‌بخش همراه ساخت انجام مراسمی برای خوابیدن به کودک امنیت و آسودگی خیال می‌دهد. برای مثال، مسواک زدن، شب بخیر گفتن، پوشیدن لباس خواب، شنیدن داستانی ساده و یا خاطره‌ای از دوران کودکی می‌تواند دلهره و اضطراب کودک را کاهش دهد. ۳) با روشن نگه داشتن یک چراغ کم نور و یا چراغ خواب می‌توان اتاق کودک را از تاریکی محض در آورد دقت داشته باشید، چراغ خواب را جائی قرار دهید که نور آن موجب سایهٔ وسایل اتاق بر روی دیوار نشود، زیرا کودکان با خیال‌پردازی‌های خود سایه‌ها را به‌صورت اشباح و موجودات خیالی تجسم می‌کنند. در مواردی نیز، استفاده از یک چراغ قوهٔ کوچک که کودک بتواند آن را زیر بالش خود بگذارد، به او آرامش خیال می‌دهد. ۴) بعد از آن‌که چراغ اتاق را خاموش کردید، چند دقیقه نزد کودک بمانید و دربارهٔ روزی که گذرانده است، با او صحبت کنید زمانی‌که قصد ترک اتاق را دارید، این اطمینان را به کودک بدهید که هر وقت شما را صدا کند، فوری نزد او خواهید رفت. چنان‌چه احساس می‌کنید کودک شدیداً از تاریکی ترسیده است، می‌توانید تا زمانی‌که او کاملاً به خواب نرفته است، نزد او بمانید. ۵) اگر کودک عادت دارد که نیمه‌های شب از خواب بیدار شود، هیچ‌گاه او را به اتاق خواب دعوت نکنید، زیرا ترک چنین عادتی دشوار و سخت است در عوض می‌توانید با گفتن جملاتی اعتماد به‌نفس او را تقویت کند، ترس را از دل او بزدائید. به‌عنوان مثال، می‌توانید به او بگوئید: ” از این‌که دختری دارم که تنها در اتاقش می‌خوابد، احساس غرور و افتخار می‌کنم.“ ۶) زمانی‌که کودک وحشت‌زده از خواب می‌پرد، سعی نکنید با انتقاد و یا سرزنش، کودک را مورد تحقیر قرار دهید و یا احیاناً به این دلیل‌که شما را از خواب بیدار کرده است، او را از خود برنجانید و یا دچار احساس گناه کنید، بلکه صبورانه نسبت به ترس کودک و منشأ آن کنجکاوی به خرج دهید و از او بخواهید در صورت تمایل دربارهٔ ترسش و یا موجوداتی که در خواب دیده است، صحبت کند، زیرا از این طریق ترس و وحشت کودک کاهش می‌یابد و راحت‌تر می‌تواند به مقابله با آن بپردازد. ۷) گاهی انجام برخی بازی‌ها و سرگرمی‌ها در تاریکی می‌تواند موجب کاهش ترس کودک از تاریکی شود به‌عنوان مثال، پدر و مادر می‌توانند جلوی نور شمع به سایه‌ بازی با انگشتان بر روی دیوار بپردازند و یا در تاریکی جایشان را تغییر دهند و از کودک بخواهند آنها را پیدا کند. هدف از انجام این بازی‌ها آن است که کودک به تاریکی عادت کند و دریابد که اشیاء در تاریکی هیچ تفاوتی با زمانی‌که هوا روشن است، نمی‌کنند.

روشهای کنترل فشار روانی



مقدمه
فشار رواني جزء لاينفك زندگي روزمره است . به عنوان دانشجويان دانشگاه ، شما در مواجهه با الزامات تحصيلي، سازگاري با محيط جديد زندگي يا ايجاد روابط دوستانه، فشار رواني كه شما تجربه مي كنيد لزوما آسيب زا نيست . اشكال خفيف فشار رواني به عنوان يك عامل برانگيزاننده و نيرو دهنده عمل مي‌كند. بهر حال، اگر سطح فشار رواني شما بسيار بالا باشد، ممكن است براي شما مشكلات طبي و اجتماعي ايجاد شود.
فشار رواني ( استرس) چيست ؟
گرچه ما اغلب فشار رواني را داراي منشأ خارجي مي‌دانيم. اما خود حوادث، فشارزا نيستند، بلكه، شيوة نگرش و تعبير و تفسير و واكنش ما آنها را فشارزا مي‌كند.مردم در نوع حوادثي كه براي خود فشارزا تلقي مي‌كنند و نوع پاسخشان به آنها به شدت متفاوت هستند. به عنوان مثال، صحبت در مجامع گروهي براي يك عده فشارزا و براي عده‌اي ديگر آرامش آور است .
نشانه هاي فشار رواني
نشانه‌هايي وجود دارندكه لازم است به هنگام تحت فشار قرارگرفتن به آنها توجه كنيد. اين نشانه‌ها در چهار طبقه مي‌گنجند: احساسات، افكار، رفتار و نشانه‌هاي جسماني. به هنگام تحت فشار قرار گرفتن، يكي يا چند تا از نشانه‌هاي زير را تجربه مي‌كنيد:
احساسات
? احساس اضطراب
? تحريك پذير شدن
? احساس هراس
? نوسان خلقي
افكار
? احساس ارزشمندي پائين
? ناتواني در تمركز
? نگراني در مورد آينده
? فراموش كاري
? ترس از شكست
? خجالت‌زدگي
? اشتغال ذهني با افكار و تكاليف
رفتار
? لكنت وساير مشكلات گفتاري
? خندين باصداي بلند و حالت عصبي صدا
? افزايش مصرف سيگار
? افزايش شانس ( استعداد )تصادف
? گريه بدونه دليل آشكار
? از جا پريدن
? سائيدن دندان به روي هم
? افزايش مصرف الكل و ساير داروها
? از دست دادن اشتها يا پرخوري كردن
جسماني
? تعريق، دستهاي مرطوب
? لرز
? خشكي گلو و دهان
? تكرر ادرار
? تكرر ادرار ، عدم هضم غذا ، استفراغ
? سردردها
? دردگردن يا پشت
? آسيب‌پذيري به بيماري
? افزايش ضربان قلب
? تيك‌هاي عصبي
? مشكلات خواب
? احساس پروانه در شكم
? تنش پيش از قاعدگي
? فقدان اشتهاي يا پرخوري افراطي
علل فشار رواني
هم حوادث مثبت و هم منفي زندگي مي‌تواند فشارزا باشد. بهرحال، براي اغلب مردم، تغييرات عمدة زندگي، عامل اصلي فشار است. اين حوادث الزام بيشتري را بر منابع مقابله‌اي فرد تحميل مي‌كنند.
تغييرات اصلي زندگي كه مي‌تواند فشارزا باشد
? نقل مكان جغرافيايي
? انتقال به دانشگاهي جديد
? بارداري
? سبك جديد زندگي
? مرگ شخص مورد علاقه
? ورود به دانشگاه
? ازدواج
? اشتغال(جديد)
? طلاق
? اخراج از شغل
حوادث محيطي فشارزا
? فشارزمان( كمبود وقت )
? مشكلات مالي
? ناكامي‌ها
? رقابت
? سروصدا
چگونه فشار رواني را مي‌توان كاهش داد
بسياري از فشارهاي رواني را مي‌توان تغيير، خاموش و يا به حداقل رساند. در زير بعضي از روشهاي كه مي‌توانيد براي كاهش فشار مورد استفاده قراردهيد، ذكر مي شوند:
? از واكنشهاي خود نسبت به فشار آگاهي كسب كنيد.
? خودگويي‌هاي مثبت خود را افزايش دهيد.
? برتوانايي‌ها و تكاليف كامل شدة خود تمركز كنيد.
? از رقابت غير ضروري بپرهيزيد.
? رفتارهاي جرأت‌مندانه خود را افزايش دهيد.
? محدوديتهاي خود را شناخته و بپذيريد. بخاطر داشته باشيد كه هركسي منحصر به فرد و با ديگران متفاوت است.
? سرگرمي‌هايي براي خودتان در نظر بگيريد، حالت آرامش خود را حفظ كرده و شوخ طبع باشيد.
? بطور منظم ورزش كنيد.
? از غذاهاي متعادل به صورت روزانه استفاده كنيد.
? دربارة نگراني‌ها و مشكلات خود با دوستاني كه مورد اعتمادتان هستند، صحبت كنيد.
? وقت خود را بصورت خردمندانه مورد استفاده قراردهيد.
? چگونگي برنامه ريزي وقت خود را ارزيابي كنيد.
? براي آينده طرح داشته باشيد و از طفره‌روي و به تعويق انداختن آن خودداري كنيد.
? برنامة كاري هفتگي داشته و سعي كنيد به آن عمل كنيد.
? اهداف واقع گرايانه انتخاب كنيد.
? اولويت هاي (كاري ) خود را بشناسيد.
? به هنگام مطالعه براي يك امتحان، مطالعه را با دور‌ه‌هاي كوتاه شروع كنيدو سپس زمان مطالعه را به تدريج افزايش دهيد.
? فراغت هاي كوتاه و مكرر براي خود در نظربگيريد.
? از روشهاي آرامش بخشي استفاده كنيد. به عنوان مثال به هنگام احساس تنش براي چند دقيقه دم و بازدم آرام (و عميق ) را تمرين كنيد.

افسردگی و روشهای غلبه بر آن






افـسردگي اختلالي است كه قادر است افكار، خلق و خو،احـساسات، رفـتــار، سلامتي جسماني و روحي شما راتحـت الشـــعاع قرار دهد. هر انساني در مقاطع خاصي اززنـدگي خود به افسردگي دچار ميگردد. نشانه ها و علايمافسردگي عبارتند از:
* غم و اندوه پايدار، اظطراب، احساس پوچي.* احــساس نا اميدي و بدبيني- احساس گناه، احسـاسبي ارزشي و در ماندگي - احساس تيره بختي.* كاهش سطح انرژي و احساس خستگي.* دشواري در تمركز، ياد آوري و تصميم گيري-عدم تواناييدر انديشيدن.* بي خوابي و يا افزايش ميزان خواب.* از دست دادن اشتها و كاهش وزن - يا پر خوري و افزايش وزن.* عدم تمايل به ملاقات با ديگران - يا وحشت از تنها ماندن - حضور يافتن در فعاليتهاي اجتماعي دشوار و غير ممكن ميگردد.* احساس بي ارزش بودن و نا عادلانه بودن زندگي- احساس شكست- احساس سربار بودن.* از دست دادن علاقه و ميل به فعاليتهاي معمولي در زندگي و يا سرگرميهايي كه پيشتر براي فرد لذت بخش بوده اند.* بيقراري و بيتابي - زود رنجي و تحريك پذيري- و يا كند شدن حركات و واكنشها- بي تفاوتي.* افت اعتماد بنفس - سرزنش مدام خود - نگراني از گذشته و آينده.* مشكلات جسماني كه معمولا به دارو جواب نميدهند مانند: خارش بدن - تاري ديد -تعريق شديد- خشكي دهان- مشكلات گوارشي (يبوست، اسهال - سوء هاضمه)-سردرد - كمردرد.* افكار صدمه زدن به خود و يا ديگران - افكار خود كشي.
علل پديد آمدن افسردگيــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
علل پديد آمدن افسردگي نيز گوناگون ميباشد:
* وراثت.* محيط هاي نا ايمن و خطرناك مانند: آلودگي هوا و آب.* محيطهاي آشفته مانند: خشونت در خانه و روابط.* درگذشت همسر، فرزند، والدين و دوستان.* ضربه هاي روحي شديد در كودكي و يا بزرگسالي.* از دست دادن حمايتهاي اجتماعي در پي طلاق، دوري از دوستان، قطع رابطه، از دست دادن شغل.* شرايط ناسالم اجتماعي مانند: فقر، بي خانماني و خشونت در جامعه.* بيماريهاي مزمن مانند سرطان، ديابت و ايدز.* شكست و ناكاميها-تجارب ناخوشايند.* تغييرات هورموني - اختلال در تعادل انتقال دهنده هاي عصبي همچون سروتونين.* در اثر مصرف برخي داروها مانند داروهاي خواب آور، ضد بارداري و كاهنده فشار خون بالا.* استفاده از الكل، مواد مخدر و ديگر داروها.* تغذيه نامناسب مانند كمبود فولات و ويتامين B1 و يا مصرف زياد مواد قندي و كافئين دار.* ضعف شخصيت، اعتماد بنفش پايين، بد بيني و هم وابستگيها.* استرس. * الگوي تفكرات منفي.* عدم تحرك بدني و نداشتن تفريح و سرگرمي.* انزوا و گوشه گيري.
انواع افسردگيــــــــــــــــــــــــــــــــ
1- افسردگي اساسي: اين نوع افسردگي اختلال در خلق ميباشد كه معمولا 2 هفته بطول مي انجامد. احساس دلتنگي و حزن مفرط و از دست دادن ميل و لذت از فعاليتهاي دلپذيرو احساس گناه و بي ارزشي از نشانه هاي آن ميباشد. اين نوع افسردگي خطرناك بوده و ميتواند به خود كشي منجر گردد.
2- افسردگي مزمن: شدت علايم آن از افسردگي اساسي كمتر بوده اما دوره آن طولاني و ممكن است و 2 الي 5 سال بطول انجامد. علايم آن معمولا ناتوان كننده نميباشد اما در عملكرد مناسب و احساس خوشايندي فرد تاثير گذار است.
3- اختلال در سازگاري: هرگاه انسان عزيزي را از دست ميدهد، شغلش را از دست داده و يا تغيير ميدهد، و يا آگاه ميگردد كه بيماري لاعلاجي دارد كاملا طبيعي است كه احساس استرس، اندوه و خشم ميكند. اما در نهايت امر افراد خود را با شرايط پديد آمده وفق ميدهند. اما برخي قادر به چنين عملي نميباشند. هنگامي كه واكنش فرد به يك موقعيت و يا حادثه سبب افسردگي در وي ميگردد به آن اختلال در سازگاري ميگويند.
4- اختلال دو قطبي: به تغييرات غير قابل پيش بيني خلق از شيدايي تا افسردگي اختلال دو قطبي ميگويند. در يك زمان فرد رفتار برونگرايي مفرط، پر حرفي، خود بزرگ بين از خود بروز ميدهد و در دوره اي ديگر افسرده ميگردد.
5- افسردگي فصلي: اين نو ع افسردگي معمولا در زمستان شيوع مي يابد. علت آن كاهش تابش نور خورشيد است.اين افسردگي سبب سردرد، تحريك پذيري و كاهش سطح انرژي ميگردد.
راهبردهايي براي غلبه بر افسردگيــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1- براي خود اهداف قابل دسترس تعيين كنيد.
2- تنها به ميزان معقول و در حد توان خود مسئوليت بعهده بگيريد.
3- كارها، اهداف و وظايف بزرگ را به بخشهاي كوچك تقسم كنيد.
4- مديريت زمان و الويت بندي را فراموش نكنيد.
5- مدتي از وقت خود را با ديگران و يك دوست صميمي سپري كنيد. سعي كنيد فردي را در زندگي بيابيد كه بتوانيد به وي اعتماد كرده و با وي درد دل كنيد.
6- به سرگرميهايي كه علاقه داريد بپردازيد.
7- ورزش كنيد و فعاليت بدني منظم داشته باشيد.
8- تا بر طرف شدن آثار افسردگي تصميمات مهم و حياتي خود را به تعويق اندازيد.
9- به خاطر داشته باشيد كه بهبودي خلق افسرده زمانبر و تدريجي ميباشد انتظار معجزه نداشته باشيد.
10- از افراد غير حامي و منتقد اجتناب كنيد.
11- به دوستان و خانواده خود اجازه دهيد در روند بهبودي به شما كمك كنند.
12- افكار مثبت را جايگزين افكار منفي گردانيد.
13- به خاطر داشته باشيد كه زندگي بطور ذاتي مبهم و نامشخص بوده و در بسياري از شرايط تنها يك پاسخ واحد مشكل گشا نخواهد بود.زندگي مملو از احتمالات است. 14- شما بايد بياموزيد چگونه ميان اموري كه شما مسئول آنها ميباشيد و يا نميباشيد تفاوت قائل گرديد. معمولا افراد كنترلي كه بر شرايط دارند را كمتر و يا بيشتر از آنچه هست بر آورد ميكنند.اموري كه شما مسئوليتي در قبال آن نداريد و يا خارج از كنترل شماست به حال خود بگذاريد.
15- شما بايد قادر باشيد ميان موقعيتهايي كه ارزش شما بايد بر اساس موفقيتهاي شما تعيين گردند و ديگر موقعيتها تفاوت قائل گرديد.
16- شما بايد بياموزيد كه چه زمان بايد با احساسات خود ارتباط برقرار كرده و چه زمان از آنها فاصله بگيريد.
17- شما بايد بياموزيد كه چه هنگام بايد به بر زمان حال تمركز كنيد و چه هنگام به زمان آينده.
18- خوشبختي و نيل به شادي در زندگي هدف نامعقولي نيست اما شما بايد ابتدا مفهوم خوشبختي را براي خود معنا كرده و سپس با برنامه ريزي و ايجاد سلسه مراتب و پيروي از آنها به خوشبختي مطلوب خود دست يابيد.
19- شما بايد قادر باشيد كه ميان احساسات دروني خود و واقعيتهاي عيني تفاوت قائل گرديد.
20- شما بايد قادر باشيد تا با ديگران رابطه برقرار كنيد.
21- اعتماد بنفس خود را افزايش دهيد.
22- وابستگي خود را به دنياي خارج كاهش دهيد.
23- به خاطر داشته باشيد هيچ فرد ديگر ي جز خود شما مسئول شادي شما نميباشد.

چهارشنبه

تغذیه و کودکان













بچه های بدغذا

بدغذايي كودكان مشكل مشترك بسياري از پدر و مادرهايي است كه نگران نرسيدن مواد غذايي لازم و كافي به فرزندانشان هستند. كــــودكاني كه با وسواس و ديرپسندي غذا مي خورند به ۲ گــــروه تقسيم مي شوند:
عده ای ميل ندارند غذاهاي ناآشنا را تست كنند
عده اي ديگر حتي با خوردن بسياري از غذاهاي معمولي مشكل دارند.
كودكاني كه به امتحان غذاهاي جديد تمايل ندارند و به عبارت ديگر نوگريز هستند، معمولاً به درجات بالاتري از اضطراب دچارند. اغلب مادران اين بچه ها هم ميل چنداني به امتحان غذاهاي جديد ندارند. محققان معتقدند كه اين نوگريزي غذايي،يا يك ويژگي شخصيتي نسبتاً ثابت است و يا تا حدودي جزو خصيصه هاي طبيعي دوران كودكي است كه كودكان با بزرگ شدن و مواجهه با غذاهاي متنوع از آن دست برميدارند، اما گروه ديگر،مشكل پسندان هستند كه نسبت به خوردن بسياري از غذاهاي آشنا هم بي ميلند. معمولاً اين ويژگي از خصوصيات شخصيتي آنها نيست و با افزايش تجارب زندگي امكان تعديل آن وجود دارد.مشكل پسندي در غذا ميتواند بازتابي از يك دلزدگي و بي علاقگي ديرين نسبت به غذا باشد. خوارشدن غذا نزد اين گروه مي تواند مقاومتي در برابر تلاشهاي كنترل كننده والدين تلقي شود. اين دسته كودكان معمولاً مادراني دارند كه احساس ميكنند زمان كافي براي صرف غذاي كامل ندارند و در رژيم غذايي شان مواد غذايي گياهي به اندازه كافي وجود ندارد.

پدر و مادرها نبايد تصور كنند كه با افزايش سن كودكان،عادت بدغذايي از سر آنها مي افتد. از سنين 2 و 3 سالگي تا 8 سالگي،تعداد غذاهايي كه كودك به خوردن آنها تمايل ندارد، تغيير نمي كند.در واقع، غذاهاي جديد در سنين پايين تر بسيار راحت تر از سنين 4 تا 8 سالگي پذيرفته ميشوند.پس با گمان اينكه فرزندانتان هنوز خيلي كوچك هستند، نبايد آنها را از خوردن گستره وسيعي از غذاها بازداريد. براي اين كه بتوانيد عادت خوب خوردن را در فرزندتان پايه گذاري كنيد، بايد، غذاهاي سالم گوناگوني براي او آماده كنيد. شگفت آور اين كه نوزادان معمولاً سبزيها و موادغذايي گياهي بيشتري نسبت به كودكان نوپا دريافت مي كنند. همين طور كه نوزاد بزرگتر مي شود، ميزان سبزيهاي دريافتي او نيز بسته به علايق مادر و ساير افراد خانواده دستخوش تغيير مي شود. اگر تهيه سبزيها دشوار و زمان بر باشد و يا مورد علاقه ديگر اعضاي خانواده نباشد، از چرخه غذايي حذف مي شود. در نتيجه مصرف برخي غذاهاي ضروري براي كودك محدود و محدودتر مي شود. يافتن راههاي سريع طبخ و آماده سازي سبزيها براي همه سودمند است و بايد به عنوان اولويت در برنامه و رژيم غذايي قرار گيرد.

براي اينكه بتوانيد ذائقه كودكتان را نسبت به غذاهاي متنوع علاقه مند كنيد، بايد به او نشان دهيد كه چقدر از خوردن غذاهاي سالم و گوناگون لذت مي بريد. كودكان معمولاً غذاهايي را انتخاب مي كنند كه نزديكانشان آن غذاها را با شور و شوق مي خورند. مادراني كه در سكوت محض و بدون هيچ توضيحي به كودك غذا مي دهند، نسبت به آنها كه با شور و شوق و علاقه به كودك غذا ميدهند، اثر بسيار كمتري بر نوع تغذيه فرزندشان دارند. براي اينكه بتوانيد اخلاق بد غذايي را كاهش دهيد، هرگز غذا خوردن را به صحنه جنگ قدرت تبديل نكنيد، پزشكان و متخصصان تغذيه معتقدند پيامد چنين رفتار خشك و كنترل مآبانه اي باعث تشديد بدغذايي خواهد بود.

در زمينه تغذيه كودك كمي با او راه بياييد. بهتر است والدين و پرستار تصميم بگيرند چه غذايي و در چه زماني صرف شود و از سوي ديگر به كودك نيز چنين اجازه اي داده شود كه خودش تصميم بگيرد چه اندازه غذا بخورد. به اين ترتيب، كودك ياد مي گيرد چگونه به پيامهاي گرسنگي داخلي بدن، براي خوردن مقدار مورد نيازش پاسخ دهد. قانون بايد ته بشقابت را پاك كني را كنار بگذاريد. با به كار بستن همه اين تدابير و كمي بردباري مي توانيد اميدوار باشيد كه بر بدغذايي فرزندتان غلبه خواهيد كرد.


تغذیه در کودکان

استقلال کودک با غذا خوردن آزاد رشد می کند


والدين بايد از تغذيه اجباري کودک خودداري کنند و کودک را هنگام غذا خوردن آزاد بگذارند تا احساس استقلال کودک رشد کند و با احساس رضايت از تعذيه، از آن لذت ببرد.
به مادران تـــوصيه مـــي شـــود:
غذاهاي متنوعي براي کودک تهيه کنند و به او اجازه امتحان تمام غذاها را بدهند تا کودک از بين آنها غذاي مورد علاقه خود را انتخاب کند و از تحميل سليقه خود در انتخاب غذا به کودک بپرهيزند.
يک بــــــــرنامه غذايــــي متعــــــــادل :
شامل غذاهايي باشد که علاوه بر رفع گرسنگي ، مقدار لازم و کافي از هر يک از عناصر غذايي و مواد مغذي براي وصول به تندرستي کامل را در بر داشته باشد ، يکي از مهمترين راهها براي اطمينان از تامين نيازمندي هاي تغذيه اي کودک ، استفاده از چهار گروه اصلي غذايي ، شامل گروه شير و لبنيات ، گروه نان و غلات ، گروه گوشت و تخم مرغ ، حبوبات و مغزها و گروه ميوه و سبزي است. غذاي دلخواه کودک را تهيه کنيد و اگر به دلايلي کودک ميل به خوردن غذا ندارد، از يک اسباب بازي مورد علاقه کودک براي تشويق او به غذا خوردن استفاده کنيد.مواد غذايي مقوي و مورد نياز کودک را به غذاي او اضافه کنيد )مثل اضافه کردن گوشت گوساله به ماکاروني ( البته اين کار بايد با احتياط صورت گيرد؛ به طوري که کودک به تدريج به غذاي جديد علاقه مند شود.

براي کم کردن حساسيت کودک نسبت به غذا، او را در تهيه غذا دخالت دهيد، مانند پختن و مخلوط کردن مواد غذايي با يکديگر و يا دادن غذا به عروسک و يا حيوانات. فاصله بين وعده هاي غذايي کودک را کنترل کنيد، چون کودک گرسنه براي خوردن غذاي جديد نسبت به کودکي که در فواصل غذا با خوردن تنقلات سير شده است ، تمايل بيشتري نشان مي دهد؛ در ضمن فاصله زماني دادن تنقلات تا وعده هاي اصلي غذا (ناهار و شام) را نيز کنترل کنيد.

براي تشويق کودک به غذا خوردن ، از ظرف غذاي مخصوص کودکان استفاده کنيد.اگر کودک شما در مرحله اي از رشد (سال اول زندگي ) است که از بازيهاي دهاني لذت مي برد (مثل فوت کردن ، قلقل کردن ، صدا درآوردن و گاز گرفتن )5 دقيقه قبل از خوردن غذا به او اجازه انجام اين بازيها را بدهيد. اين کار موجب حساس و فعال شدن ناحيه دهان کودک ميشود. از تغذيه اجباري کودک خودداري کنيد. گاهي اوقات به نظر مي رسد مادران به هنگام بي اشتهايي کودک نسبت به مساله رشد و نمو کودک حساس مي شوند. آنان در مورد نقش مادري خود احساس ناتواني مي کنند و در نتيجه سطح اضطراب آنان بالا مي رود و قادر به تغيير درست علايم بي اشتهايي در کودکشان نيستند و هنگام غذا دادن به کودک وقتي با امتناع کودک از غذا خوردن مواجه ميشوند، احساس ناکامي مي کنند.



تغذيه شيرخواران



كودك در ابتدا در مرحله نوزادي از شير مادر تغذيه مي‌كند. با بزرگتر شدن او مواد خوراكي ديگر نيز به فهرست غذايي او اضافه مي‌شود تا زمانيكه او هم مانند ديگر افراد خانواده تغذيه كند. برخي مادران به راستي نمي‌دانند چه زمان مي‌توان كودك را با موادي غير از شير تغذيه كرد و حتي گاهي نوع مواد غذايي و مقدار مصرف آنها را بخوبي نمي‌شناسند. در اين مبحث سعي شده است در مورد غذاهاي كمكي در سنين معين اطلاعاتي داده شود. شروع غذاي كمكي از 6 ماه به بعد است كه با فرني آغاز مي‌شود. بعد از فرني، تغذيه كمكي كودك حريره بادام و پوره سيب زميني و … است. كم كم تا يك سالگي، تنوع غذايي باعث رشد قوه چشايي كودك و كشف رنگها و مزه‌ها و بوهاي مختلف توسط او مي‌شود. با اين كار كودك قدرت انتخاب پيدا مي‌كند و اين مرحله از رشد، اهميت بسيار زيادي دارد.

شير مادر بهترين و كاملترين غذا براي شيرخواران زير 6 ماه مي‌باشد و در اين دوران شير مادر به تنهايي به علاوه قطره مولتي ويتامين (از 15 روزگي) كليه نيازهاي تغذيه‌اي شيرخوار را تامين مي‌كند. غذاي كمكي براي شيرخوار بايد پس از 6 ماهگي شروع شود، زيرا بعد از 6 ماهگي نيازهاي غذايي شيرخوار به تنهايي با شير برآورده نمي‌شود و لازم است علاوه بر شير مادر، تغذيه كودك با غذاهاي نيمه جامد نيز شروع شود. تغذيه تكميلي علاوه بر تامين انرژي، دوران بسيار حساسي براي ايجاد عادات صحيح غذايي و استفاده از غذاي سفره خانواده است. شروع تغذيه تكميلي قبل از 6 ماهگي به دليل آماده نبودن دستگاه گوارش شيرخوار براي پذيرش غذاهاي ديگر غير از شير، اقدام نادرستي است. چون دستگاه گوارش كودك هنوز تكامل نيافته و با كوچكترين آلودگي به علت عدم رعايت بهداشت امكان ابتلا به عفونت‌ها از جمله اسهال افزايش مي‌يابد و باعث كاهش يا توقف رشد شيرخوار مي‌شود.

از طرف ديگر شروع زودرس تغذيه تكميلي سبب كاهش مدت زمان مكيدن پستان مادر مي‌شود. بعلاوه ممكن است غذاي كمكي در مقايسه با شير مادر، انرژي و مواد مغذي كمتري به كودك برساند كه موجب اختلال رشد كودك و در نهايت سوءتغذيه او مي‌شود. همچنين زود شروع كردن تغذيه تكميلي احتمال بروز حساسيت به بعضي از مواد غذايي را در كودك افزايش مي‌دهد. نتيجه‌ اين كه بهترين سن شروع غذاي كمكي بعد از پايان ماه ششم زندگي است. البته‌ اين به آن معني نيست كه بايد دفعات شيردهي را كم كرد، بلكه بايد مادر ترغيب شود هر زمان كه كودك تمايل دارد شير خود را به او بدهد و براساس سن كودك چند نوبت نيز غذاي كمكي بعد از شير مادر به او داده شود. اگر غذاي كمكي دير شروع شود كودك تمايل خود را به خوردن غذاهاي ديگر و امتحان كردن مزه و طعم‌هاي جديد از دست مي‌دهد. همچنين تكامل عمل جويدن به تعويق مي‌افتد و كودك غذاي ديگري جز شير مادر و يا مايعات را نمي‌خورد كه‌ اين خود منجر به كم غذايي، اختلال رشد و سوء تغذيه مي‌شود.

اصـــولــي كه بايد در مـــورد تغذيه تكميلــــي رعايت شوند عبارتند از:
۱ ـ مواد غذايي بايد از نظر مقدار و نوع به تدريج به غذاي شيرخوار اضافه شود.
۲ـ ابتدا از يك نوع غذاي ساده شروع و به تدريج مخلوطي از چند نوع غذا داده شود.
۳ـ از مقدار كم شروع و به تدريج بر مقدار آن افزوده شود.
۴- بين اضافه كردن مواد غذايي مختلف حدود 7ـ5 روز فاصله لازم است. زيرا شيرخوار بايد به يك نوع غذا عادت كند و بعد غذاي جديد اضافه شود. اضافه كردن يك به يك مواد سبب مي‌شود اگر كودك ناسازگاري به يك ماده غذايي داشته باشد شناخته شود و بتوان آن را از غذا حذف كرد. همچنين دستگاه گوارش كودك فرصت پيدا كند تا به غذا عادت كند.
۵- ابتدا بايد غذا رقيق تهيه شود به طوري كه غلظت آن كمي‌بيشتر از شير مادر باشد. سپس به تدريج بر غلظت آن افزوده شود. سفت كردن تدريجي غذا سبب ياد گرفتن عمل جويدن مي‌شود.
۶- اگر در شروع غذاي تكميلي، شيرخوار به غذاي خاصي بي‌ميل بود، نبايد در خوردن آن پافشاري كرد و مي‌توان يك تا دو هفته آن غذا را حذف و سپس دوباره به او داد.

تحقيقات دانشمندان استــــــراليايي نشان مــــي دهد :
كودكاني كه با شير مادر تغذيه شده اند با هوشتر از كودكاني هستند كه از شير خشك تغذيه مي كنند. پژوهشگران دانشگاه كوئينزلند با بررسي 4 هزاركودك به اين نتيجه رسيدند هر چه كودك مدت طولاني تري از شير مادر تغذيه شده باشد, بهره هوشي بالاتري خواهد داشت. سرپرست اين محققان گفت: شير مادر حدود 8 نمره بهره هوشي كودك را بالا مي برد كه قابل توجه و با اهميت است .اين گزارش مي افزايد : احتمالا مادراني كه فرزندان خود را با شير خودشان تغذيه مي كنند علاقه و دلبستگي با كودك خود برقرار مي كنند كه به رشد ادراكي كودك كمك ميكند. براساس اين گزارش وجود اسيدهاي چرب امگا در شير مادر نيز به رشد ادراكي كودك كمك مي كند علاوه بر ان شير مادر حاوي پادتن هاي بيشتري است و از ابتلائ كودك به عفونتها پيشگيري مي نمايد.

سخـــــــن آخــــــــــــر
تغذيه با شيرمادر، ميزان مرگ و مير نوزادان بر اثر عواملي مانند انواع عفونت ها و سندرم هاي منجر به مرگ ناگهاني و ضايعات ديگر را به ميزان قابل ملاحظه اي کاهش مي دهد. شير مادر حاوي موادي است که حتي از ابتلاي نوزادان به ويروس اچ.آي.وي و انواع سرطان ها ممانعت مي کند. محققان اعلام کردند نوزاداني که از شير مادر تغذيه مي کنند 20 درصد کمتر از ساير نوزادان دچار مرگ و مير مي شوند و هر چه طول دوره شيردهي به نوزاد بيشتر باشد، خطرات مرگ و مير کاهش مي يابد.


تغذیه در کودکان

ارتباط عاطفی همراه با غذا


شیر مادر بهترین و كامل ترین غذا برای نوزادان و شیرخواران تا پایان ۲ سالگی است. به طوری كه تغذیه انحصاری با شیرمادر از بدو تولد تا پایان۶ ماهگی و سپس ادامه آن همراه با تغذیه تكمیلی تا ۲ سالگی منجر به رشد و تكامل كودك می شود.مزایای شیر مادر از جنبه های مختلفی قابل بررسی است جنبه هایی چون فواید مربوط به كودك و مادر، فواید اقتصادی، اجتماعی و ...

مـــــزایای مــــربوط به كــــودک :
در دوره های مختلف رشد و تكاملی كودك براساس نیاز شیرخوار تركیبات شیر مادر تغییراتی پیدا می كند. به عنوان مثال در روزهای اول پس از تولد كه بدن نوزاد هنوز سیستم ایمنی ضعیفی داشته و پادتن های لازم را جهت مبارزه با میكروب های بیرونی ندارد، در این دوران شیرمادر با شرایط كودك تطبیق پیدا كرده زرد رنگ و غلیظ تر است كه آغوز (كلستروم یا ماك) نامیده می شود كه اولین و بهترین واكسن برای حفاظت كودك بر ضد بیماری های عفونی است. دكتر علی رمضان خانی معاون بهداشتی دانشگاه شهید بهشتی از دیگر فواید شیرمادر می گوید: كاهش مرگ و میر نوزادان در اثر بیماری های اسهالی، كاهش ابتلا به پنومونی و عفونت های گوش میانی و عفونت های حاد تنفسی، كاهش ابتلا به آسم، آلرژی و اگزما، عدم نیاز به دادن آب و قند حتی در مكان های گرم و خشك، عدم پرخوری شیرخوار و چاق نشدن وی در نتیجه اختلاف در تركیب چربی شیر مادر، ماده ای سهل الهضم برای شیرخواران بیمار، هضم و جذب راحت تر چربی و پروتئین شیرمادر، ارضای غریزه مكیدن كودك، جذب بهتر آهن شیرمادر و... .

مـــــــزایای مــــربوط به مـــادر :
تحقیقات مشخص كرده اند تغذیه انحصاری با شیرمادر فواید متعددی برای خود مادر در بردارد. در رابطه با برخی از این فواید دكتر رمضان خانی می گوید: تغذیه انحصاری و مكرر شیرخوار با شیر مادر منجر به پیشگیری از حاملگی زودرس، برگشت سریع تر رحم به حالت اولیه، كاهش احتمال ابتلا به سرطان پستان و تخمدان، بهبود وضعیت روحی عاطفی مادر، برگشت سریع تر وزن مادر به حالت اولیه می شود.
مــــــزایای اقتصـــادی ـ اجتماعـــی شیـــرمـــادر :
بنابر اظهارات معاون بهداشتی دانشگاه شهید بهشتی فواید تغذیه با شیرمادر از جنبه های مختلف اجتماعی ـ اقتصادی شامل موارد زیر است:

۱- كاهش هزینه ها به طوری كه تغذیه با شیرمادر موجب افزایش نیاز تغذیه مادر در دوران شیردهی می شود افزایشی كه به مراتب ارزان تر از هزینه خرید شیرخشك و غذاهای آماده ای است كه برای شیرخواران محروم از شیرمادر استفاده می شود. از سویی دیگر شیرمادر در مقایسه با سایر شیرها منجر به بیماری كمتر در كودكان می شود در نتیجه هزینه درمان كاهش پیدا می كند. و علاوه بر این در بیمارستان هایی كه هم اتاقی كودك و مادر رعایت می شود عفونت و همه گیر شدن بیماری كمتر اتفاق افتاده و در نتیجه مجدداً هزینه ها كاهش پیدا می كند.
۲ - تغذیه با شیرمادر علاوه بر كمك به رشد و تكامل كودك از خروج ارز به خارج از كشور جهت واردات شیرخشك جلوگیری می كند. ۳- تغذیه انحصاری با شیر مادر ارتباط مستقیم در كنترل جمعیت و تنظیم خانواده دارد بنابراین در صورت تغذیه شیرخواران با شیر مادر امكانات اقتصادی كمتری به این امر اختصاص داده می شود.
جنبـــــه های ایمنـــــی شیـــــــر مـــــــــادر :
سیستم ایمنی نوزادان در بدو تولد ضعیف است بنابراین مستعد عفونت های مختلف هستند اما شیر مادر به جهت دارا بودن اجزای فعال سیستم ایمنی در محافظت كودك نقشی مؤثر ایفا می كند از جمله ایمونوگلوبولین ها A، G و M.
نحوه شیــــر دادن در شـــرایط خاص
تغذیه نوزاد از ساعات اولیه پس از تولد باید شروع شود و تعداد دفعات آن در طول شبانه روز براساس نیاز شیرخوار تنظیم شود چرا كه تعداد دفعات در نوزادان مختلف، متفاوت است. برخی شیرخواران تند و برخی شیرخواران كند تغذیه می كنند.
تغذیه با شیــــــر مـــــــادر پس از عمل ســــزارین:
در افراد سزارینی نوع ضد دردی كه مادر در طی عمل دریافت كرده است در زمان اولین تغذیه نوزاد با شیر مادر تأثیرگذار است. در این راستا بنابر اظهارات معاون بهداشتی دانشگاه شهید بهشتی در بی حسی نخاعی مادر می تواند با كمك كاركنان بیمارستان نوزادش را در اتاق ریكاوری شیر دهد اما در پی بیهوشی عمومی مادر با كمك اطرافیان یك یا دو ساعت پس از ماندن در اتاق ریكاوری می تواند شیردهی را آغاز كند. در سزارین مادر می تواند دراز كشیده در تخت به نوازد شیر دهد و یا در حالت نشسته روی تخت درحالی كه بالشی را با عنوان محافظ در پشت و بازوهایش قرار داده و یك بالش روی پاها كه نوزاد روی آن قرار می گیرد شیرخوار را تغذیه كند.
تغذیــــه در دو قلــــــویــــی:
در تغذیه با شیر مادر یكی از مسائل مهم، تغذیه در چند قلویی هاست. در تغذیه نوزادان دوقلو با شیر مادر رعایت نكاتی ضروری است ؛ تغذیه مناسب و متعادل مادر (حدود ۵۰۰ تا ۱۰۰۰ كالری اضافی)، تكرار و استمرار شیردهی، تغذیه دوقلوها به طور جداگانه در روزهای اول به دلیل سادگی این روش برای مادر هر چند كه در این حالت زمان شیردهی دو برابر می شود. در رابطه با سه قلویی ابتدا یك پستان برای هر بچه و سپس بچه سوم از هر دو پستان تغذیه شود اما همیشه یك نوزاد آخرین نفر نباشد، در صورتی كه با تمام تلاش ها شیر مادر كافی نباشد و نیاز به شیر كمكی باشد هر دو نوزاد تا حد امكان از شیر مادر تغذیه شوند آنگاه شیر كمكی با فنجان یا قاشق به هر دو نوزاد خورانده شود. در این مورد نباید یك نوزاد با شیرمادر و نوزاد دیگری با شیرخشك تغذیه شود.
نـــــــــوزادان كـــــــــم وزن
نوزادان كم وزن اصولاً به صورت نارس متولد می شوند. در صورتی كه زنده متولد شوند برای ادامه حیات نیاز به تغذیه دارد. این كه چه نوع تغذیه ای برای آنها مناسب است باید گفته شود كه شیرمادر نوزاد نارس با شیرمادر نوزاد رسیده متفاوت است ولی با این وجود برای نوزادان نارس و كم وزن شیرمادر خود آن نوزاد مناسب تر است. چرا كه در شیر این مادران موادی وجود دارد كه برای سیستم بدنی نوزاد نارس متناسب است به عنوان مثال منیزیوم، آهن، چربی، پروتئین، شیرمادران نوزادان نارس بیشتر از شیر مادران نوزادان رسیده است. چنانچه نوزادی با سن زیر ۳۴ هفته حاملگی متولد شود به دلیل عدم قدرت كافی نوزاد در مكیدن و عدم هماهنگی در عكس العمل های مكیدن و بلعیدن شیر مادر را می توان از طریق لوله داخل معده به نوزاد خوراند. اما چنانچه نوزاد بالای ۳۴ هفته حاملگی متولد شود مستقیماً می تواند از پستان مادر تغذیه شود و نیازی به استفاده از بطری نیست. در صورتی كه نوزاد زیر ۱۶۰۰ گرم وزن داشت باز هم از طریق لوله داخل معده شیر را دریافت می كند كه البته در این حالت ابتدا باید مادر شیر خود را دوشیده و در مدت حداكثر ۴۸ ساعت مصرف كند. و اما اگر وزن نوزاد ۱۶۰۰ گرم باشد با استفاده از فنجان تغذیه با شیر مادر انجام می شود و همچنین شیرخوار می تواند شیر را با مكیدن از پستان مادر دریافت كنند. كه البته در این حالت ابتدا نوزاد كم وزن مدت كوتاهی شیر می خورد سپس مدت طولانی استراحت كرده و مجدداً شیر می خورد. در این مورد مادر باید اجازه دهد نوزاد استراحت كرده و سپس شیرخوردن را از سر بگیرد.
بعـــد روانـــــی تغذیه شیــــــرمـــــادر :
دكتر ابوالقاسم مهری نژاد روان شناس و عضو هیأت علمی دانشگاه الزهرا می گوید: چسبیدن به آغوش و فیزیك مادر یك نیاز بنیادی بشر است، كه در ۵۰ سال اخیر مشخص شده است ارضاء این نیاز از همان دوران طفولیت منجر می شود كه فرد در بزرگسالی از لحاظ روانی به یك ثبات روانی رسیده و از آسیب های روانی مصون باشد تا جایی كه این افراد اضطراب های كمتری را تجربه می كنند و از لحاظ شخصیتی و روانی مقاوم تر هستند. شیرخوردن یكی از راه های مؤثر در ارضای این غریزه است.غریزه ای كه در صورت ارضا در دوران طفولیت منجر به این می شود كه ارتباطات عاطفی قوی بین مادر و فرزند شكل گیرد تا بدان جا كه حتی در بزرگسالی این ارتباط استحكام بیشتری پیدا خواهد كرد. همچنین این گروه از افراد در همه دوران زندگی احساس تنهایی كمتری داشته و مسائلی چون ترك والدین و سپردن به سرای سالمندان از سوی این خانواده ها كمتر اتفاق می افتد. در ادامه بحث این روان شناس افزود: كودكانی كه سرد بزرگ شده و ارتباطات عاطفی كمتری بین آنها و مادر برقرار بوده در بزرگسالی این الگو را بر جنس موافق و مخالف تعمیم خواهند داد.و اما در پایان این گزارش موضوع مهم و قابل ذكر احساس آرامش مادر است كه به هنگام شیرخوردن نوزاد در وی ایجاد می شود.

حرف شنوی فرزندان












آيا می خواهيد فرزندتان حرف شنو باشد؟

اگر مجبوريد يك حرف را چندين مرتبه براي فرزند پيش دبستاني خود تكرار كنيد تا گوش كند، اين مطلب را مطالعه كنيد. عده اي از پدر و مادرها وقتي مي بينند فرزند كوچكشان به حرفهاي آنها در لباس پوشيدن يا در جمع كردن وسايلش و ... توجهي نمي كند و به تماشاي تلويزيون يا بازي ادامه مي دهد دائم صدايش مي كنند و فرياد مي كشند. آنها فكر مي كنند كه هر چه بيشتر حرفشان را تكرار كنند ، فرزندشان سريع تر گوش مي دهد. در حقيقت، قضيه بر عكس است. به طور معمول اگر قبل از انجام كاري گفته خود را 4 ، 5 يا 6 مرتبه تكرار كنيد، بچه مي آموزد كه نبايد گوش دهد. بچه ها زرنگتر از آن هستند كه ما فكرش را مي كنيم. آنها ارزش زماني كه براي اولين مرتبه او را صدا مي كنيد و زماني كه واقعاً با او كار داريد را مي دانند و احتمالاً از 5 يا 10 دقيقه اضافي استفاده كرده و به بازي خود ادامه مي دهند.

اگرچه هنگاميكه بچه، خود را به نشنيدن زده و يا حرفتان را جدي نميگيرد، بسيار ناراحت كننده است، ولي بچه هاي 4-3 ساله از اين كه ميتوانند با بي اعتنايي و گوش ندادن، والدين را عصباني نمايند، احساس قدرت ميكنند. پس با اين قضيه به طور شخصي برخورد نكنيد. بچه ها در اين سن نميخواهند كه بد و بي ادب باشند، آنها فقط ميخواهند استقلال خود را نشان دهند. البته اكنون، تشويق به عادت خوب گوش دادن، مشكلات گوناگوني را در آينده بر طرف خواهد كرد. به طور مثال فرزندتان در مدرسه مشكل توجه بر روي چيزي را دارد و نمي تواند در درسهايش تمركز كرده و يا دستورات را دنبال نمايد. چنانچه حرفهاي شما را ناديده مي گيرد، نبايد بگوييد اين مسئله به مرور زمان به خودي خود حل خواهد شد. دستورات زير به فرزند پيش دبستاني شما كمك مي كند تا بدون آنكه خود بفهمد، دقت و توجه بيشتري بر روي مسائل داشته باشد.

· عصبانـــــي نشـــــويد.
تلاش كنيد تا آرامش خود را حفظ كرده و با صداي آرام صحبت نماييد ، حتي اگر مجبور شديد براي چند لحظه اي به خلوتگاهي پناه آوريد. هر قدر بلندتر صحبت كنيد، مطمئناً بچه ها نه متوجه صداي بلند شما و نه مفهوم كلماتتان خواهند شد.

· مسائــــل را بــــراي فـــــرزندتان شــــــرح دهيد .
بچه ها هنگامي كه به آنها دستور داده مي شود سر به لجبازي مي گذارند. به جاي آن كه بگوييد، چطور جرأت نمودي سنگها را پرتاب كني!، بگوييد: سنگ براي پرتاب كردن نيست، توپ را پرتاب مي كنند. بدين طريق بر روي رفتارش تأثير گذاشته و راه چاره اي را بدون پرخاشگري به او ، يافته ايد.

· مطالب را به سادگـــــي عنـــــوان نماييد .
به جاي سخنراني كردن به نرمي ولي با قاطعيت حرف بزنيد . به اين طريق او ياد مي گيرد كه راجع به هر كاري كه بايد انجام دهد، فكر كند بدون آن كه نيازي به سرزنش و ملامت براي فراموش كاري يا گوش ندادن باشد.

· از فـــــرزند خود بخواهيد كه مطالب مهـــم را تكــــرار كند.
اين روش موقعي مفيد خواهد بود كه مي خواهيد فرزندتان نتيجه ي كاري را بفهمد. بگوييد : «بايد ماژيك هايت را قبل از نهار جمع كني بگو ببينم كي ماژيك هايت را جمع مي كني؟

· ارتبـــاط واقعــــي بــــرقـــــــرار سازيد.
چنانچه فرزندتان جذب فعاليتي گرديده، به آرامي دست به شانه او زده تا متوجه شما گردد. از او بخواهيد موقعي كه صحبت مي كنيد به شما نگاه كند، اگر بچه تان با چشم ارتباط برقرار مي سازد، برايش بسيار سخت است كه لجبازي نمايد.

· جدولـــــي را تهيــــه نماييد.
چنانچه صبح ها سخت ترين زمان در روز است. به او مسئوليت داده و با كمكش جدولي از تمام كارهايي كه بايد انجام دهد (مسواك زدن، شستن صورت، لباس پوشيدن، خوردن صبحانه و پوشيدن كفشها) تهيه كنيد. بسياري از بچه ها دوست دارند كه جدول را بررسي كرده و موفقيت خود را اعلام نمايند.

· به او تـــــوجه كامـــــل داشته باشيد.
چنانچه مي خواهيد او به حرفهاي شما گوش دهد، بايد به گفته هايش گوش دهيد. بنابراين هنگامي كه روزنامه در دستتان است و آن را مي خوانيد با او صحبت نكنيد. تمام توجه خود را به او داده و اگر امكان پذير نيست، علت آن را برايش شرح دهيد. (عزيزم، اكنون مشغول انجام كاري هستم اما دوست دارم كه به گفته هايت گوش دهم. در عرض پنج دقيقه پيشت مي آيم و به حرفهايت گوش مي كنم.) به علاوه، به آنچه كه او مي گويد اهميت دهيد. چنانچه مي گويد كه سردش شده است ، نگوييد : اينجا آنقدرها هم سرد نيست. به جايش بگوييد: سردت شده؟ بيا برويم و لباس گرمت را برداريم.

· بــــي جهت نگـــــران نشويد.
اكثر بچه هاي كوچك كه در گوش دادن با مشكل مواجه بوده و بعضي اوقات بي قرار مي شوند با كمبود توجه روبرو هستند. افرادي با اين مشكل، اين رفتارها برايشان به صورت عادت در آمده است، بنابراين چنانچه اين بي توجهي در زندگي روزمره اش تأثير گذاشته، بايد مورد ارزيابي قرار گيرد. به خاطر داشته باشيد، در اين زمينه بچه ها با بزرگترها واقعاً فرقي ندارند. بچه ها مي خواهند مثل شما، هنگام انجام كاري، كسي مزاحمشان نشود. اين مسئله مانند اين است كه كتاب جالبي را در دست داريد و حاضر نيستيد لحظه اي آن را كنار بگذاريد . در اين شرايط شخصي مي خواهد شما را وادار به انجام كار ديگري كند. بنابراين اگر مي خواهيد فرزندتان به آنچه كه گفته مي شود دقت كرده و آن را انجام دهد، در حالي كه او را در «هنر گوش دادن» كمك مي كنيد، صبور و با توجه باشيد.


روشهای موثر برای حرف شنوی در کودکان



همه ما مي خواهيم فرزندانمان حرف شنو باشند . وقتي فرياد مي زنيم كه بايست ! نرو وسط خيابان ؛ توقع داريم كودكمان اطاعت كند . يا اگر به او مي گوييم كه برو مسواك بزن ، يا بخواب ، توقع داريم بدون هيچ حرفي اين كار را انجام دهد. خيلي اوقات ، وادار كردن بچه ها به اين كه رفتار شايسته اي داشته باشند مشكل است . روش " هر چه مي گويم همان است " كه بيشتر والدين به آن متوسل مي شوند ، معمولاً بي فايده است . خوشبختانه روش هايي براي اداره رفتار بچه ها وجود دارد كه بدون برخورد ، بدون اشك و قهر ، فرياد ، كتك كاري ، يا توهين ِ زباني است . در اين مبحث سعي كرده ايم اصولي را ارائه دهيم كه عمل به آنها به شما و فرزندتان كمك مي كند تا به هدف مطلوب برسيد . شروع واقعي اين گونه تربيت ، از سال هاي آغاز كودكي است . به خاطر داشته باشيد كه در سنين پيش دبستاني ، بچه ها كارهاي عادي روزمره و مهارت نظم و انضباط را كه لازمه زندگي است ، به راحتي ياد مي گيرند. براي تسليم كردن كودكان روشي كلي وجود دارد كه در همه شرايط ، مفيد است. آنرا ياد بگيريد و بعد در زمينه هاي مختلف امتحان كنيد .

۱- بـــــرخورد مثبت داشته باشيد
به رفتار مناسب فرزند خود توجه كنيد و در همان لحظه از آن تعريف كنيد . سپس از او درخواست نماييد ( يا او را راهنمايي كنيد ) تا فعاليت بعدي را انجام دهد . در اين روش براي هر كاري كه كودك درست انجام مي دهد امتيازي قائل شويد ، به نوعي كه گويي جادويي در كار است ، او به طور باور نكردني ، درخواست هاي بعدي را اجابت مي كند. به طور مثال به او بگوييد :
- آفرين كه يك ليوان شير خوردي . حالا بيا كمي تخم مرغ بخور .
- خيلي خوب مسواك زدي . حالا بيا لباس خوابت را بپوش .

۲- بـــــراي كنتـــــــرل او به نرمــــي رفتار كنيد
هر گاه ازكودك خود خواهشي داريد ، به سمت او برويد و به نرمي او را لمس كنيد . به طوري كه حضور شما تقريباً موافقت كودكتان را ضمانت كند . اكنون درست در جايي هستيد كه فرمان شما به يك عمل تبديل مي شود . شما مي خواهيد فرزندتان ميز را بچيند ، اگر با فرياد از او بخواهيد كه از آن طرف خانه بيايد و ميز را بچيند ، حتماً مؤثر نخواهد بود ؛ بهتر است نزد او برويد و آنچه كه مي خواهيد به او بگوييد ، سپس با او به آشپزخانه برويد . هنگامي كه خواهر و برادر مشغول نزاع و درگيري هستند ، نبايد با داد و بيداد دعوا را متوقف كنيد . به جاي آن ، به طرف آنها برويد و صحبت كنيد . خيلي اوقات همين آرامش شما براي ساكت كردن بچه ها كافي است . اگر مي خواهيد موافقت كودك خود را جلب كنيد كمتر از " نه مؤكد " استفاده كنيد و حتي المقدور از حبس كردن او در اتاقش خودداري نماييد .

۳- فـــــرزند خود را دوباره راهنمايـــــي كنيد
فرزند خود را به سمت رفتار پسنديده هدايت كنيد . اگر او به چيزي دست مي زند كه نبايد دست بزند ، به او بفهمانيد كه دقيقاً چه چيزهايي را مي تواند لمس كند يا بردارد . اگر او روي مبل بالا و پايين مي پرد ، به جاي اينكه او را سرزنش كنيد ، جايي را كه مي تواند جست و خيز كند به او نشان دهيد .

۴- اشياء مخــــرب را از دستــــرس كــــودك دور كنيد
اگر فرزندتان روي ديوار رنگ آميزي مي كند ، مداد رنگي را از دسترسش دور كنيد و برايش توضيح دهيد كه چطور مي تواند از مداد رنگي به درستي استفاده كند .

۵- عــــزت نفس كــــودكان را از بين نبريد
اگر فرزند خردسالتان روي ميز ايستاده و مي خواهيد او را پايين بياوريد ، به او بگوييد " اجازه نداري روي ميز بايستي ، خودت پايين مي آيي يا من كمكت كنم ؟ " در اين صورت شما به نوعي ناتواني هاي او را مهار مي كنيد و اعتماد به نفس از شما به فرزندتان انتقال مي يابد .

۶- فـــــرزند خود را بـــــراي حضـــــور در جمع آمـــاده كنيد
اگر فرزند شما در حضور ديگران بد رفتاري كند ، باعث خجالت شما مي شود و افرادي كه شاهد خرابكاري او هستند رنجيده مي شوند . در اين زمان اگر به او بگوييد " ساكت بنشين " ، معمولاً رفتارش بهبود نمي يابد . قبل از هر وضع جديدي همچون سوار شدن به هواپيما يا حضور در جشن تولد ، موقعيت را براي او شرح دهيد و انتظارات واقعي خود را بيان كنيد . به طور مثال بگوييد : وقتي سوار هواپيما مي شويم ، در آنجا صندلي مخصوص خودت را داري و بايد كمربندت را ببندي . مي تواني كتاب بخواني ، چيزي بخوري يا با اسباب بازي كوچكي بازي كني . وقتي فردا به جشن تولد مي رويم ، از تو انتظار دارم شلوغ نكني و هنگامي كه دوستت كادوهايش را باز مي كند ، بنشيني و تماشا كني .

۷- به كـــــودك كمك كنيد كه كمــــي جلوتـــــر را ببيند
بچه ها در هر موقعيتي كه قرار دارند ، رويدادهاي بعدي را نمي بينند و فقط در لحظه زندگي مي كنند . براي همين ، هنگام گــذر از مرحله اي ديگر ، دچار مشكل مي شوند . بنا براين بهتر است هنگامي كه مي خواهيد او را از جايي كه دوست دارد به جاي ديگري ببريد ، ابتدا پنج دقيقه قبل او را مطلع كنيد كه تا چند لحظه ديگر بايد اينجا را ترك كنيد . اگر بي خبر دست او را بگيريد و به جاي ديگري ببريد باعث آزار او مي شويد .

۸- از جايـــــي كه بـــــــراي او مشكل ساز است دور شويد
اگر هر بار با كودكتان به سوپر ماركت رفتيد و با مشكلاتي روبرو شديد ، زماني به آنجا برويد كه كسي از او نگهداري مي كند. بهتر است مدت يك ماه به او فرصت دهيد و او را همراه خود به خريد نبريد ، اين مدت ، زمان مناسبي است كه اين چرخه منفي بشكند و به شما و فرزندتان اجازه دهد كه روال عادي پيدا كنيد .

۹- كـــــودكتان را به جاي ديگـــــري ببريد
اگر در رستوران هستيد و او بهانه گيري مي كند ، كودكتان را برداريد و از آنجا خارج شويد . اغلب بيرون رفتن و انتقال او به جايي ديگر ، باعث آرامش او مي شود . كارهاي روزمره را به طور منظم انجام دهيد . لباس پوشيدن ، مسواك زدن ، باز كردن در ، تميز كردن اسباب بازيها ، رفتن به رختخواب ، همه اينها مجموعه اي هستند كه رويدادهاي مهم روزانه محسوب مي شوند. شما مي خواهيد فرزندتان هر يك را با موفقيت پشت سر بگذارد و در گذر از هر مرحله ، رفتار مناسبي داشته باشد . اما ممكن است رفتارهاي منفي مثل فرياد زدن نيز به سرعت در روال عادي روزمره جاي بگيرد .

۱۰- در هــــر مـــــرحله او را راهنمايــــي كنيد
دقت كنيد كه هر يك از مراحل رشد كودكتان در كارهاي روزمره پنهان شده است . او به تدريج مي تواند كفشهايش را بپوشد و يا به حمام برود . شما نخست بايد او را از لحاظ فيزيكي ( در هر مرحله انجام امور روزانه ) راهنمايي كنيد و بعد فقط نظاره گر باشيد . مثلاً به او بگوييد : " من نمي توانم لباست را دربياورم ؛ اما تو را تماشا مي كنم كه چطور اين كار را مي كني ."

۱۱- گاهـــــي بعضي امـــــور را به كـــــودك يادآوري كنيد
بچه ها به راحتي ممكن است چيزي را فراموش كنند . اين وظيفه شماست كه بعضي موارد را به آنها تذكر دهيد . مثلاً اگر كودك شما فراموش كرد به دستشويي برود . بايد با مهرباني به او بگوييد " وقت دستشويي" رفتن است . يك كلمه ي ياد آوري براي او بسيار مفيد خواهد بود .

۱۲- هنگام فــــرمان دادن به كودك ، از دستورات واضح و روشن استفاده كنيد
به جاي اينكه بگوييد " اتاقت را مرتب كن " بهتر است به مورد مشخصي اشاره كنيد . يعني بگوييد كتاب ها را در قفسه آبي ، و اسباب بازي ها را در قفسه پاييني بگذار. هر قدر فرمان هاي شما واضحتر باشد پذيرفتن آنها براي كودك آسانتراست.

۱۳- علت انجام هــــر كاري را بــــراي كودك توضيح دهيد
همانطور كه شما و فرزندتان در حال مسواك زدن هستيد ، براي آگاهي او توضيح دهيد كه چه كار مي كنيد و چرا . مثلاً بگوييد : " ببين من خمير دندان را به تمام دندانم مي رسانم . مي خواهم همه ي جوجوهايي كه آنجا زندگي مي كنند را در بياورم . حالا با آب ، دهانم را مي شويم ، غرغره مي كنم و بعد آب دهانم را بيرون مي ريزم . بيا با هم اين طوري مسواك بزنيم ".




حرف شنوی در كودكان



در تربيت مؤثر ، وجود حد و مرز براي بچه ها ضروري به نظر مي رسد. اگر ما آنها را درست راهنمايي كنيم، فرزندانمان آماده پذيرش مي شوند. چرا كه اساساً بچه ها مايلند والدين خود را خشنود سازند. اما اكثر ما در تعيين حد و مرز براي كودكانمان مهارتي نداريم. زياد صحبت مي كنيم ، بسيار عاطفي برخورد مي كنيم و نمي توانيم به طور واضح منظور خود را بيان كنيم. اگر مي خواهيد فرزندانتان از شما حرف شنوي داشته باشند ، مثلاً كتك كاري نكنند، اسباب بازيهايشان را مرتب كنند يا به موقع به رختخواب بروند، بهتر است ده راهبرد زير را به كار گيريد.

۱- واضــــــح و روشن صحبت كنيد.
والدين براي حد و مرز گذاشتن و ادب كردن فرزندانشان سربسته و مبهم صحبت مي كنند ، مي گويند « مؤدب باش، اذيت نكن ، شلوغ نكن » . اين راهنمايي هاي كلي براي هر كودكي معني خاصي دارد. بچه ها از ما مي خواهند ، انتظاراتمان را به طور روشن و واضح بيان كنيم. حد و مرز مشخص به كودك مي گويد دقيقاً چگونه بايد رفتار كند. مثلاً در " كتابخانه آهسته صحبت كن ، وقتي از خيابان عبور مي كنيم دست مرا بگير يا موقع غذا حرف نزن". اين راهبرد در واقع ميزان پذيرش و حرف شنوي كودكتان را افزايش مي دهد.

۲- انتخابهاي ديگــــر را به كـــودک پيشنهاد كنيد.
در بسياري موارد مي توانيد به فرزندتان فرصت يك انتخاب محدود شده بدهيد تا خودش تصميم بگيرد چگونه دستورات شما را انجام دهد. گاهي آزادي عمل در تصميم گيري ، به كودك احساس قدرت و تسلط مي دهد كه به تدريج مقاومت در برابر والدين را كاهش دهد. به طور مثال به او بگوييد : « الان وقت استحمام است. مي خواهي دوش بگيري يا در وان حمام كني ؟ » « مي خواهي نيم ساعت صبح ، نيم ساعت بعدازظهر رياضي تمرين كني ؟ يا يك ساعت صبح ؟ » از اين رو والدين بهتر و سريع تر مي توانند به كودك خود پيشنهاداتي بدهند. آنها انتخاب محدودي براي كودكان تعيين مي كنند. اما مي توانند تغييراتي در آن پديد آورند. به عبارتي ديگر اين گونه انتخابها محدود ، اما تغيير پذيرند.

۳- قاطــــــع باشيد .
زماني كه عدم پذيرش و سرپيچي رخ داده باشد و شايد كودك به خودش يا ديگران آسيب برساند. به موقعيت محدوده كننده قاطع نياز داريم. يك محدوديت قاطع به كودك مي گويد بايد رفتار نامطلوبش را متوقف كند و فوراً حرف شما را بپذيرد. مثلاً : « همين الان برو تو اتاقت » ، « بس كن اسباب بازيهايت را پرت نكن » . البته اين قاطعيت از طريق جديت در چهره و صدا به خوبي نمايان مي شود. همان طور كه نرمش بيش از حد والدين براي كودك مفيد نيست ، رفتار خصمانه والدين نيز براي آنها مضر است. اما قاطعيت مرز بين نرمش بيش از حد و رفتار خصمانه است.

۴- بــــر نقاط مثبت فـــــــرزندان تأكيد كنيد.
بچه ها بيشتر پذيراي فرمانهاي مثبت هستند تا منفي. به طور كلي بهتر است واضح و روشن به كودك بگوييد بايد چه كار كند . دستورات منفي مثل نرو، نريز ، نكن به كودك مي گويد چه چيزي قابل قبول نيست ، اما رفتاري كه از او انتظار مي رود را بيان نمي كند. والدين مستبد اغلب از فرمانهاي منفي استفاده مي كنند، در حالي كه والدين موفق دريافته اند بيشتر بايد از فرمانهاي مثبت استفاده كنند.

۵- بـــــــي طــــرفــــي خـــودتان را اعــــــــلام كنيد.
وقتي مي گوييد : « الان برو بخواب » ممكن است نيروي كشمكش شخصي بين او و شما ايجاد شود. روش بهتر اين است كه دستورات را به حالت غير شخصي بيان كنيد. به طور مثال به او بگوييد « ساعت نه است و وقت خواب تو » و به ساعت اشاره كنيد. در اين حالت هر اعتراض و حس ناخوشايندي پديد بيايد، بين كودك و ساعت است ، نه بين او و شما. يا هنگامي كه به او مي گوييد«: خانه جاي توپ بازي نيست» او از اين قاعده ناراحت مي شود نه از شما .

۶- توضيح دهيد چـــــرا محدوديت لازم است.
مردم وقتي در مورد قاعده يا دستوري توجيه شوند ، بهتر مي توانند آن را بپذيرند ، اما در غير اين صورت آن را مستبدانه مي پندارند. بنابراين هنگامي كه براي اولين بار كودك را در موقعيت محدود كننده قرار داديد توضيح دهيد چرا فرزندتان بايد آن را بپذيرد. شناخت علت قواعد، باعث مي شود رفتار مناسب در كودك دروني شود. يعني تمايلات دروني اش، او را مطيع قوانين خانواده مي سازد. براي بيان علت قوانين به جاي اين كه از توضيحات طولاني ، كه بچه ها را خسته مي كند، استفاده كنيد. به طور خلاصه ، دليل يك دستور را بيان كنيد. مثلاً : "ديگران را نزن ! چون بدنشان درد مي گيرد" يا " وقتي اسباب بازي را از دست بچه هاي ديگر مي گيري ، آنها ناراحت مي شوند، چون هنوز بازيشان تمام نشده است. "

۷- چاره ديگـــــري پيشنهاد كنيد.
هرگاه رفتار كودكي را محدود كرديد، سعي كنيد به يك فعاليت قابل قبول ديگر اشاره كنيد. از اين طريق شما مستبد به نظر نمي رسيد و فرزندتان حس نمي كند كسي اختيارش را سلب كرده است و احساس محروميت هم نمي كند. بنابراين مي توانيد بگوييد : « پسرم نمي تواني قبل از شام شكلات بخوري ، اما بعد از شام مي تواني بستني و هم شكلات مورد علاقه ات را بخوري » با پيشنهاد چاره ي ديگر مي توانيد ، هنگامي كه احساس كودك شما قابل پذيرش است، او را تربيت كنيد.

۸- در تــــــــــربيت كـــــودكان ثابت قـــدم باشيد.
تعيين حد و مرز براي كودكان ، هنگامي مؤثر است كه اين قوانين ثابت باشند. به عبارت ديگر، در هر خانه بايد ضوابط خاصي حاكم باشد و والدين همواره به آن پايبند باشند و آن را تغيير ندهند. مثلاً اگر ساعت خواب ، يك شب هشت و شب ديگر هشت و نيم و شب بعد نُه باشد ، به جاي همراهي ، مقاومت بچه ها را در پيروي از اين برنامه به دنبال خواهد داشت. سختي اين روش در اين است كه قوانين مهم و روزمره خانواده بايد هر روز به موقع اجرا شوند تا تأثير گذار شوند.

۹- رفتــــار ناپسند را تذكـــــــر دهيد.
مهم نيست بدرفتاري كودك چه باشد، ما بايد براي او روشن كنيم كه رفتارش را ناپسند مي دانيم و آن را قبول نداريم. بنابراين به جاي اين كه بگوييم « پسر بد» يعني خودت را قبول نداريم، بايد بگوييم « كتك كاري نكن » يعني رفتارت را رد مي كنيم.

۱۰- احساسات و عـــــواطف خود را كنتــــرل كنيد.
بنا به گزارش پژوهشگران ، هنگامي كه والدين عصباني هستند ، فرزندان خود را شديداً تنبيه مي كنند و بيشتر از قبل مورد آزار زباني و بدني قرار مي دهند ، گاهي اوقات به جاي خشونت و رفتار خصمانه بايد آرامش خود را حفظ كنيم، نفس عميق بكشيم و تا ده بشماريم . اساساً تربيت يعني آموزش رفتار صحيح به كودكان ، اما اگر شما عصبي يا احساساتي باشيد نمي توانيدآموزش را به طور مؤثر انجام دهيد. مثلاً به جاي اين كه به كودك خود حمله كنيد و حرف ناشايستي به او بزنيد بهتر است يك لحظه صبر كنيد ، بعد با آرامش از او بپرسيد « اينجا چه خبر است؟ » . همه ي كودكان به راهنمايي والدين براي شناخت رفتار پسنديده نياز دارند. مهارت ما در ايجاد قوانين و محدوديتها ، همكاري بيشتري از جانب فرزندان براي ما به ارمغان مي آورد.

بازی در کودکان

آب بازی در کودکان

ترجمه: آذر بخششی


کودکی که با آب بازی می کند، درحال یادگیری علت و معلول گرما و سرما، جاری شدن و فرو رفتن آب در زمین است. این کودک پس از اینکه به عنوان موجودی کوچک در دنیایی بزرگ یک روز سخت را پشت سر گذاشته، با آب بازی آرامش پیدا میکند. او لغات جدید می آموزد، به خاصیت خیس بودن آب و جنس حبابها فکر می کند و شما تصور می کنید که او فقط مشغول خراب کاری است. آب یک وسیله بازی است که به طور طبیعی و دایم در خانه ها وجود دارد. بچه های کوچک آب بازی را دوست دارند و در مورد آن بسیار کنجکاو هستند. از آن جایی که می توان با آب، بازیهای متنوعی را انجام داد، علاقه مندان فراوانی در سطح جهان دارد. کودکان نوپا دوست دارند از طریق حواسشان بخصوص حس لمسه به کشف بپردازند.



بازی در کودکان



روان‌شناسان دوره کودکی را دوره بازی کردن کودک می‌دانند. بازی کودک ابتدا با اشیاء است و سپس شامل انسان‌ها می‌شود. از سنین 3 و 4 سالگی کودک به تدریج به بازی‌های گروهی و اجتماعی رو می‌آورد. در این گونه بازی‌ها کودک رفتار با دیگران را تمرین می‌کند و با اصول زندگی جمعی و چگونگی رفتار با دیگران به تدریج آشنا می‌شود و این به رشد اجتماعی و اخلاقی او کمک می‌کند. بازی حس کنجکاوی، ابتکار و خلاقیت کودک را برمی‌انگیزد و به رشد ذهنی او کمک می‌کند. همچنین بازی از لحاظ جسمی موجب هماهنگی عضلات و اعضای بدن می‌شود و در نتیجه حرکات بدنی طفل را به بهترین وجه ممکن شکل می‌دهد. بازی باعث نیرومندی کامل و رشد صحیح جسمانی می‌گردد. از طریق بازی حواس دیگر کودک مثل لامسه، بینایی، توازن و تعادل به کار افتاده و مهارت‌های لازم را برای کودک ایجاد می‌کند. پس به خاطر داشته باشیم که شغل کودک مخصوصاً از 4 تا 7 سالگی بازی است.
مهم‌ترین ویژگی دوران قبل از مکتب: هفت سال اول زندگی دوره‌ای است که در آن کودک از آموزش جدی و رسمی معاف است. در این دوره کودک از آزادی عمل بیش‌تری برخوردار است و نباید تکلیف شاقی را بر او تحمیل کرد. چنین به نظر می‌رسد که در این دوره کودک از یک طرف موجود بسیار با ارزشی است که باید در خانواده گرامی داشته شود و مورد مهر و محبت و احترام والدین خود باشد؛ از سوی دیگر نباید به او سخت‌گیری صورت گیرد و برنامه‌های جدی و سنگین از لحاظ تعلیم و تربیت بر دوش ناتوان او تحمیل کرد. همچنین در این دوران باید بیشتر از تشویق استفاده نمود و کاربرد تنبیه جزء در موارد استثنایی مجاز نیست. تنبیه بدنی، در این دوره روش تربیتی بسیار نادرستی است. تنبیه‌هایی که در این دوره در نظر گرفته می‌شوند باید با توان محدود جسمی و روانی کودک تناسب داشته باشد و لذا تنبیه شدید به هیچ عنوان توصیه نمی‌شود. کودکانی که در دوران قبل از مکتب از امنیت و محبت کافی برخوردار نمی‌شوند، آسیب‌هایی بر آن‌ها وارد می‌شود که به سختی در دوره‌های بعد قابل جبران است.
زمینه‌ســـازی والدین بــــرای مکتب: از مسائل مهم و اساسی در اواخر این دوره، آماده کردن طفل برای ورود به مکتب است. مکتب محیطی جدید است که کودک با ورود به آن به دنیایی تازه دست می‌یابد. حضور در این دوره به رشد اجتماعی کودک نیز کمک می‌کند و او را آماده‌ی روابط اجتماعی با هم‌سالان در محیط مکتب می‌کند. والدین قبل از فرستادن کودکان به مکتب و آغاز تعلیم و تربیت رسمی، حداقل چند نکته را در نظر داشته باشند:
۱- کودک آنان از لحاظ رشد جسمی و روانی به حدی رسیده باشد که بتواند تعلیم و تربیت رسمی را پذیرا باشد. ۲- وابستگی کودک را به والدین و خانه به روش‌های مقتضی کم کنند. (مثل بردن کودک به پارک و بازی با کودکان همسن و سال، گذراندن ساعتی در منزل اقوام بدون حضور پدر و مادر و...) ۳- با تعریف از مکتب و تمجید از محاسن معلمان و امثال آن، کودکان را در زمینه‌ پذیرش ورود به مکتب تشویق کنند. به قسمی که آنان شیفته رفتن به مکتب گردند.
متأسفانه عدم رعایت بعضی از موارد فوق موجبات اضطراب و دلسردی بعضی از کودکان را فراهم می‌کند. حتی در بعضی موارد کودکان پس از رفتن به مکتب در اندک مدتی دچار ترس، بی‌اشتهایی و بهانه‌گیری و بالاخره به بیماری ?فوبیا? یعنی ترس از مکتب دچار می‌شوند. برای رفع این مشکل باید والدین و معلمان به صورت جدی با یکدیگر همکاری و تفاهم داشته باشند. مسئولین مکاتب مخصوصاً معلمان صنف‌های اول باید جلسات متعدد و زیادی با والدین کودکان داشته باشند. محیط مکتب باید برای پذیرفتن بعضی از والدین به خصوص مادران متعلمین صنف اول آماده باشد. این قبیل مادران باید مجاز باشند، ساعت‌ها به همراه کوکان خود در مکتب به سر برند تا تفاهم لازم بین کودک، محیط مکتب و معلمش به وجود آید.



رابطه بين بازی و بلوغ اجتماعی کودکان



درباره فوايد بازي کودکان و نقش آن در پرورش جسم و روح آنها ، پژوهش هاي زيادي انجام شده است . کارشناسان و پژوهشگران به اين نتيجه روشن رسيده اند که بازي ، نياز اوليه و ضروري کودکان است و هر چه امکان بازيهاي سالم و سازنده بيشتر باشد ، فکر و ذهن کودک بهتر پرورش يافته و خصوصيتهاي اجتماعي او بهبود مي يابد. زمانيکه کودکان قادر به کنترل عضلات خود شدند، مرحله تماس با محيط فرا مي رسد. به طوريکه با کنجکاوي مي خواهند از مسائل پيرامون خود آگاه شوند و کسب اين آگاهي ها مستلزم خروج از دنياي فردي و ورود به اجتماع، ايجاد و برقراري کنش متقابل با محيط است. و در بازي هاي گروهي که هدف مشترکي دارند و افراد شرکت کننده براي نيل به آن ناگزيرند تلاشها و فعاليتهاي خود را با يکديگر هماهنگ کنند کودک به نوعي تعامل و ارتباط اجتماعي دست مي يابد.بنابراين کودکان با انتخاب نوع بازي ، تعيين شرايط بازي و مقيد کردن خود به اطاعت از اصول و قوانين آن ، در حقيقت نوع خاصي از زندگي اجتماعي را تجربه مي کنند و در سازمان دادن به اين زندگي اجتماعي ، اين باور را در خود پرورش مي دهند که به منظور پذيرش در گروه و بازشناسي از سوي همبازي ها مجبور به اجراي قوانين بازي مي باشند . کودک بدون بازي ، به ويژه بازيهاي گروهي، خودخواه و فاقد توانايي لازم براي ايجاد ارتباط با ديگران بار مي آيد، حال آن که از طريق بازي، شيوه همکاري و نفوذ در گروه همسالان، جلب توجه ديگران، رعايت حقوق ديگران، زندگي گروهي و بسياري از امور اجتماعي ديگر را ياد مي گيرد . بازي به کودک مي آموزد که چگونه با ديگران ارتباط برقرار کند و در عين حال اين امکان را براي او فراهم مي آورد تا خود را به طور شايسته در مقابل ديگران کنترل نمايد ، به اين معني که کودکان به واسطه شرکت در بازي ، به تقويت و توسعه نيروهاي دروني خود مي پردازند و زمينه هاي لازم براي خويشتنداري را کسب مي کنند.
" آنچه مسلم است برنامه ريزي و طراحي بازيهاي مناسب موجب مي شود کودکان به بلوغ اجتماعي رسيده ، به نقش حقيقي خود در جامعه پي ببرند و آمادگي مقدماتي را براي پذيرش نقش هاي آينده به دست آورند. "



اين دنيا بــــراي بچه ها يك دنياي فانتـــــزي نيست!
دنياي اسباب بازيها اولين مدرسه كــودكان
تا به حال شده است كه بنشينيد و بازي كردن يك كودك را تماشا كنيد؟ اين كه چطور در دنياي خيالي اش غرق مي شود و به جاي تك تك آدمهاي آن دنياي خالي فكر مي كند و حرف مي زند؟ اين كه چطور همراه با آدمهاي آن دنياي خيالي مي خندد، عصباني مي شود و گريه مي كند؟ اگر به رفتارهاي يك كودك وقتي كه غرق در بازي است، دقت كنيم متوجه مي شويم كودك بازيگوش ما دايم در حال فكر كردن است تا بتواند بر مشكلات فرضي دنيايي كه آفريده ذهني اوست غلبه كند و اين، يكي از مهمترين تمرينهاي پرورش خلاقيت است. در واقع يك كودك در حال بازي، مثل يك كودك نشسته روي نيمكت مدرسه است با اين فرق كه اين بار معلم، خود او و گچ و تخته، اسباب بازيهايش هستند.دقيقاً به همين دليل است كه انتخاب اسباب بازي مناسب براي يك كودك اگر از انتخاب مثلاً يك كتاب مناسب براي يك نوجوان يا يك جوان با اهميت تر نباشد، كم اهميت تر نيست. كودك ما در مدرسه اسباب بازي ها ياد مي گيرد كه چطور از جادوي فكر و خلاقيتيش درست استفاده كند. فراموش نكنيد كه دنياي اسباب بازي براي بچه ها برخلاف تصور ما يك دنياي فانتزي نيست، يك دنياي كاملاً واقعي است. همانطور كه انجام كارهايي مثل پست كردن يك نامه يا خريد كردن از يك مغازه از نظر ما كارهايي ساده و خسته كننده است؛ اما براي يك كودك شايد هيجان انگيزترين و جذاب ترين كار ممكن باشد. پس: ويژگيهاي اسباب بازيهاي مناسب براي كودكان سنين مختلف، از آن مسائلي است كه همه والدين بايد با آن آشنايي داشته باشند.
اسباب بـــــازي هايي بــــراي داغان شدن!
بچه هاي زير 3 سال هر چه گيرشان بيايد را به دهانشان مي برند. اين مهمترين نكته احتياطي است كه در انتخاب اسباب بازي كودكان در اين سن و سال بايد به آن توجه كرد. اسباب بازيهايي كه اجزاي كوچك دارند به دليل خطر بالقوه اي كه براي بچه هاي اين سن و سال دارند مناسب نيستند. بادكنك، چون مي تركد و پاره مي شود و تيله‌ها و توپهاي كوچك كه قطر كمتر از 5 سانتي متر دارند نمونه هايي از اين اسباب بازي هاي نامناسبند. علاوه بر اين، بچه ها در اين سن دوست دارند اسباب بازيهايشان را دنبال خودشان روي زمين بكشند. آنها را پرتاب كنند و يا حتي محكم به زمين بكوبند. اين براي سن آنها طبيعي است و غير منطقي است اگر در اين سن از بچه ها انتظار داشته باشيد در نگهداري اسباب بازي هايشان كوشا باشند! اگر نگران خراب شدن اسباب بازي ها هستيد، پس چيزهايي براي كودكتان بخريد كه مقاوم باشند؛ مثلاً عروسكهايي كه در اثر اين ضربات بعد از 2 روز چشم و بيني و ديگر اعضايشان از هم جدا نشوند. در اين سن، مهمترين ملاك براي انتخاب اسباب بازي همين است. نوع و رنگ و لوكس بودن يا نبودن و اينجور ويژگيها واقعاً اهميت چنداني ندارند. در اين دوره، ساده ترين چيزها ممكن است يك روز مورد توجه كودك قرار بگيرند و در مقابل، چشمگيرترين اسباب بازيها اصلاً توجه كودك را جلب نكنند. كودك در اين سن از اسباب بازي هايي كه نمودار واقعيتند لذت مي برد و به همين خاطر اسباب بازيهايي مثل ماشين و عروسك براي او مناسب ترند. همچنين يك كودك 3 ساله فعال، به اسباب بازي هايي كه رويشان بنشيند يا آنها را هل بدهد و بكشد احتياج دارد.
مـــــداد رنگـــــي يك اسباب بازي خـــــوب
بهترين سرگرمي براي كودكان در سن 3 تا 5 سالگي، نقاشي است. پس وسايل نقاشي و بخصوص مداد شمعي ها كه نوك تيز نيستند براي اين سن بسيار مناسبند. بايد دقت كنيد پشت جعبه اين مدادها برچسبي وجود داشته باشد كه شبيه اين حروف و اعداد رويش نوشته شده باشد: 4236 ـ ASTMD اين حروف و اعداد نشاندهنده اين هستند كه مدادها توسط متخصصين سم شناسي مورد بررسي قرار گرفته و تأييد شده اند. بچه ها در اين سن از بازيهاي نمايشي هم خوششان مي آيد. عروسكها هم در اين سن ابزاري مهم براي پرورش مهارتهاي كلامي به شمار مي روند. اسباب بازيهاي ساختني و دستگاه هاي صوتي هم براي اين سن مناسبند. در اين سن، هنوز ذهن كودك براي بازيهاي منطقي و قاعده مند آماده نيست اما حافظه و تخيل او را مي شود با بعضي از اسباب بازيهاي الكترونيكي يا بازيهاي مربوط ه كلمات تقويت كرد.
دختــــر يا پســــر؟ چه فـــرقــــي مي كند؟يك كودك 6 ساله آن قدر بزرگ شده است كه بتواند از خود و اسباب بازي هايش مراقبت كند. اما بايد 2 نكته را به او آموخت: اول اينكه اسباب بازيهايش را دور از دسترس كودكان كوچكتر نگهداري كند و دوم اينكه بعد از پايان بازي آنها را جمع كند. در سنين 6 تا 12 سال، كودك بايد آرام آرام مهارتهاي اجتماعي را هم بياموزد و به همين خاطر بازيهاي دستجمعي در اين سنين توصيه مي شوند. كاردستي هم تخيل و خلاقيت كودك را تحريك مي كند. شايد از اين سنين به بعد است كه تفاوت ميان دختران و پسران در انتخاب بازيهايشان به طور واضحي، نمود پيدا مي كند. پسرها و دخترها روحيات خاص خودشان را دارند (اگر به يك دختر توپ فوتبال و به يك پسر عروسك بدهيد، بعد از يك ساعت مي بينيد كه پسر مشغول شوت كردن عروسك و دختر سرگرم پرستاري از توپ فوتبال است!) اين تفاوت حتي از 3-2 سالگي در انتخاب اسباب بازي خودش را نشان مي دهد، اما نبايد فكر كرد اگر به پسري اجازه بدهيم با عروسك يا لوازم خانگي كوچك بازي كند، داريم خصوصيات زنانه را در او رشد مي دهيم. چون واقعاً هيچ دليلي براي نگراني نيست و هيچ مطالعه اي چنين چيزي را نشان نداده است. نبايد فراموش كرد كه در سالهاي اخير، اين تفاوت ميان پسرها و دخترها هم كمرنگتر شده است. مخصوصاً‌ دخترهاي امروز تمايل زيادي به بازيهاي ماجرايي و اسباب بازيهايي مثل كاميون، سفينه هاي فضايي و سرگرمي هاي آزمايشگاهي ابراز مي كنند!





اثر بازیهای رايانه ای بر كودكان و نوجوانان


اين پديده جديد دانش بشري كه تقريباً درهمه شئون زندگي انسان راه يافته است، همچون ديگر ساخته هاي دست بشر دو رو دارد كه يك روي آن استفاده صحيح در كارها و كمك به رشد و سعادت بشراست. و روي ديگرآن استفاده غلط است كه معمولاً جز در موارد علمي وشغلي ازآن استفاده مي شود. آنچه بيشتر كودكان و نوجوانان را شيفته خود مي كند بازي هاي رايانه اي است. پيشرفت كيفيتي اين بازي ها به فاصله كوتاهي در ايران رواج يافته و بازار اسباب بازي و لوازم سمعي و بصري را به تسخير خود درآورده است .

اين بازي ها كه داراي تصاوير دو بعدي است تا 50 درصد با تصاوير واقعي انطباق دارد و همچنين داراي موسيقي متن هست. چيزي كه اخيراً بر تعداد طرفداران اين بازيها افزوده، قيمت مناسب آنها براي مصرف كننده است. علاوه بر اين چون كودك و نوجوان خود اجرا كننده و در بطن بازي است و همراه با ساير شخصيت هاي بازي درگير ماجراهايي مي شود كه طراح بازي براي او تدارك ديده است، براي او بسيار جذاب است . اين بازي ها با استفاده از تصاوير پرتحرك و صداهاي مهيج، دنيايي از هيجان را به اين انسانهاي تشنه جنب و جوش ارزاني مي كند و همين جذبه، روح و جسم آنان را مطيع خود مي سازد و به عالمي از تخيلات مي برد كه خود را محور و قهرمان اصلي ماجرا مي پندارند.

محـــاســـن بازيهــــاي رايانـــــه اي
- يادگيري را آسان و توجه بچه ها را جلب مي كند.
- با رايانه هرچند بار كه بخواهند، مي توانند موضوعي را ببينند و مرور كنند.
- برنامه هاي بسيار متنوعي هستند كه به كودكان امكان مي دهد تا نقاشي ها يا داستانهايي را خلق كنند ، ويا بازي هايي هستند كه كودكان را به تاريخ يا جغرافيا علاقه مند مي كند.
- برنامه آموزشي به كودكان كمك مي كند تا مهارت هايي را تمرين كنند.
- كودك بدون كثيف كردن لباسها و اطراف مي تواند به راحتي نقاشي بكشد و رنگها را عوض كند. مثلا اگر از رنگ سبز لباس نقاشي اش خوشش نيامد به رايانه مي گويد رنگ قرمز كن ، رنگ قرمز رضايت او را فراهم نكرد رنگ آبي و...
- مفاهيم و مباني رياضيات را با كمك شكلهاي كودكانه به كودك آموزش مي دهد.
- به عقيده بعضي از پزشكان ، بازيهاي رايانه اي به كودكان كمك مي كند كه به داروهاي مسكن كمتر احتياج پيدا كنند.
- بازي هاي رايانه اي بچه ها را وارد دنيايي مي كند كه كنترلش در دست آنهاست و به همين دليل آنها از اين بازي لذت مي برند.
- باعث هماهنگــــي چشم و دست و پرورش عضلات ظـــريف كودك مي شود.
- وسيله كمك آموزشي براي معلولين و پركردن اوقات فراغت آنان است.

معايب بازيهـــاي رايانـــه
الف ) آسيبهـــــاي جسمانــــي
چشمان فرد به دليل خيره شدن مداوم به صفحه نمايش رايانه به شدت تحت فشار نور قرار مي گيرد و دچارعوارض مي گردد. مشاهدات نشان داده است كه نوجوانان چنان غرق بازي مي شوند كه توجه نمي كنند تا چه حد از لحاظ بينايي و ذهني برخود فشار مي آورند. به دليل اين كه كودك در يك وضعيت ثابت تا ساعتها مي نشيند ، ستون فقرات و استخوان بندي او دچارمشكل مي شود. همچنين احساس سوزش و سفت شدن گردن ، كتف ها و مچ دست از ديگر عوارض كار نسبتاً ثابت و طولاني مدت با رايانه است . پوست فرد در معرض مداوم اشعه هايي قرار مي گيرد كه از صفحه رايانه پخش مي شود. ايجاد تهوع و سرگيجه خصوصاً دركودكان و نوجواناني كه زمينه صرع دارند، از ديگر عوارض بازي ها ي رايانه اي است .

ب ) آسيبهـــاي روانــــــي ـ تــــربيتــــي
1- تقــويت حس پرخاشگــــري .
مهمترين مشخصه بازي هاي رايانه اي حالت جنگي اكثر آنهاست و اين كه فرد بايد براي رسيدن به مرحله بعدي بازي با نيروهاي به اصطلاح دشمن بجنگد ، استمرار چنين بازي هايي كودك را پرخاشگر و ستيزه جو بار مي آورد. " خشونت " مهمترين محركه اي است كه در طراحي جديدترين و جذابترين بازي هاي كامپيوتري به حد افراط از آن استفاده مي شود، چهره هاي معروف هاليوود كه در فرهنگ ما انسانهاي ضد ارزش و غيراخلاقي هستند، در اين بازي ها به صورت قهرمانهاي شكست ناپذير جلوه نمايي مي كنند.

2- انـــــزواطلبـــــي :
كودكاني كه به طور مداوم با اين بازي ها درگيرند درونگرا مي شوند، در جامعه ، منزوي و در برقراري ارتباط اجتماعي با ديگران ناتوان مي گردند. روحيه انزواطلبي باعث مي شود كه كودك از گروه همسالان جدا شود كه اين خود سرآغازي براي بروز ناهنجاري هاي ديگر است . مادري مي گويد : فرزندم به بازي هاي رايانه اي معتاد شده است . او هرروز خود را به صفحه تلويزيون مي رساند و از دنياي بيرون به كلي بي خبراست ، حتي متوجه رفت وآمد ميهمانان نمي شود. وهميشه بعد از دست كشيدن از اين برنامه با سردرد وكسالت مواجه مي شود.

ج) تنبــــل شـــدن ذهــــن:
دراين بازي ها به دليل اين كه كودك و نوجوان با ساختني ها و برنامه هاي ديگران به بازي مي پردازد و كمتر قدرت دخل و تصرف در آنها پيدا مي كند اعتماد به نفس او در برابر ساختني ها و پيشرفت ديگران متزلزل مي شود. تصور بيشتر خانواده ها اين است كه در بازي هاي رايانه اي فرد در بازي مداخله فكري مداوم دارد. اما اين مداخله، فكري نيست بلكه اين بازي ها سلولهاي مغزي را گول مي زنند و از نظر حركتي نيز فقط چند انگشت كودك را حركت مي دهند . ماهر چه دراين مسير حركت كنيم و بازي ها را گسترش دهيم، انسانهايي را تحويل جامعه خواهيم داد كه سر خورده ، افسرده، غير متحرك وغيرسازنده هستند و خود اتكايي آنها بسيار كم خواهد بود و ابتكار عمل نخواهند داشت. درحالي كه براي جامعه ، نياز به انسانهايي خلاق ، مبتكر و متفكر داريم.

د) تاثيــــر منفــــي در روابط خانـــــوادگـــي :
با توجه به اين كه زندگي دركشور ما نيز به طرف ماشيني شدن پيش مي رود و در بعضي خانواده ها زن و مرد شاغل هستند و يا بعضي ازمردان بيش از يك شغل دارند خود به خود روابط عاطفي و دركنار هم بودن خانواده كمتر شده وعده زيادي ازاين وضع و وجود تلويزيون به عنوان جعبه جادويي كه باعث سرد شدن روابط خانوادگي شده ناراضي هستند وحالا نيز جعبه جادويي ديگري يا جاذبه ي سحر آميزتري به نام رايانه اضافه براين وضعيت شده و مشكلات را دوچندان كرده است.

و) افـــــت تحصيلـــــــــــي
به دليل جاذبه مسحور كننده اي كه اين بازي ها دارد، بچه ها وقت و انرژي زيادي را صرف بازي با آن مي كنند، حتي بعضي از كودكان صبح، زودتر از وقت معمول بيدار مي شوند تا قبل از مدرسه كمي بازي كنند و وقتهاي تلف شده را هم بدين صورت جبران مي كنند. يكي از والدين اظهار مي دارد كه در سال گذشته پسرم بهترين نمرات را داشت اما از وقتي كه رايانه برايش خريده ايم روزي 2 الي 3 ساعت وقت خود را صرف بازي مي كند و از لحاظ تحصيلي افت پيدا كرده است.

رهنمــــــــودهــا
- اگر چنانچه قراراست از بازي هاي كامپيوتري استفاده كنيد، بهتراست بازي هاي تصويري خلاق كه كودكان بايد به وسيله آنها، معما هايي را حل كنند، بيش از بازي هاي ديگر مورد توجه قراردهيد.
- بازي دسته جمعي كودكان ، با ابزارهاي تصويري كمتر مسئله ساز است، اين اسباب بازي ها ، زماني مخرب خواهد بود كه كودك به تنهايي براي ساعات طولاني ، غرق بازي شود.
- والدين وقت بيشتري را به كودك و نوجوان خويش اختصاص بدهند. هر قدر وقت گذاري و ارتباط صحيح بين والدين و فرزندان بيشتر باشد زمينه چنين بازي هايي كمتر فراهم مي شود.
به اعتقاد پزشكان ايتاليايي وبعضي كشورهاي ديگر اروپايي ، مقصران اصلي ، والدين هستند كه فرزندان خود را براي ساعتهاي طولاني درمقابل تلويزيون ، كامپيوتر، ويدئو گيم ، يا فيلم هاي ويدئويي رها مي كنند.
- بهتراست كه والدين همراه فرزندان خود به كوهستان، باشگاهها و ميادين ورزشي بروند و به بازي هاي مورد علاقه آنها بپردازند تا انرژي عصبي و رواني آنان تخليه شده و توجهشان ازبازي ها ي رايانه اي منحرف شود.
- به فرزندتان اجازه ندهيد در فاصله نزديكي از صفحه رايانه بنشيند.
- ازرايانه هاي با صفحه كوچك استفاده كنيد.
- نور صفحه تلويزيون را كم كنيد.
- ضروري است بچه ها به طور مرتب بين دو نوبت بازي استراحت كنند.
- چشمها بايد مسلط به صفحه رايانه باشد.
- روشنايي اتاق به نحوي تنظيم شود كه زنندگي نور به حداقل برسد.
- بهتر است والدين با كودكان صحبت كنند كه فقط روزهاي تعطيلي مجاز به استفاده ازاين بازي ها هستند.
با استدلال و منطق آسيب هايي را كه كامپيوتر به كودكان وارد مي آورد متذكر شويد.
مخربترين بازي هاي تصويري ، بازي هايي هستند كه تصاوير آنها، به طور مكرر، بر صفحه ظاهر مي شوند و كودك بايد به تمام تصاويري كه ازبرابر چشم وي مي گذرند، شليك كند، لذا توصيه مي شود از اين گونه بازي ها كمتر در دسترس كودك قرار گيرد.

روانشناسی چهره












از اون چشات پیداست ...رمان‌ها، داستان‌ها و اشعار بسیار زیادی در مورد چشم و ارتباط آن با خصوصیات روحی و روانی انسان نوشته شده است. چشم‌ها هیچ‌وقت دروغ نمی‌گویند؛ آن‌ها دريچه روح ما و بیانگر احساس درونی و واقعی ما هستند. نوع نگرش فرد مخصوصاً از فاصله چشم‌ها يافتني است. فاصله زیاد دو چشم نشانه دورانديشي و خلاقيت است و فاصله کم چشم‌ها نشانه تمركز و شايستگی براي انجام كارهاي ظريف است. زاويه چشم بيانگر جهان‌بيني است. اين زاويه را با يك خط فرضي ميان چشم كه از گوشه داخلي آغاز و به گوشه بيروني ختم مي‌شود، مي‌توان تشخيص داد. در اين مورد سه دسته بندی كلي وجود دارد:- چشم زاويه شيب داخلي دارد (گوشه بيروني بالاتر است): خوش‌بين و خلاق اگر چنين فردي را در اطرافتان داريد حتماً از كارهاي او الگو بگيريد زيرا با خوش‌بيني و خلاقيت خود راه‌هاي خوبي براي زندگي سراغ دارد.- چشم، زاويه شيب بيروني دارد (گوشه بيروني پایين‌تر است): واقع‌بيني درباره مشكلات اين فرد استادي براي پيش‌بيني مشكلات نهفته در دل كارها است. اين خاصيت مي‌تواند او را به يك مشاور عالي تبديل كند. دلسوزي و همدلي وي با ديگران و تواضع او در پذيرش اشتباهات، او را به همسري ایده‌آل برای خانم‌ها تبديل كرده است . البته گاهی نيز در مقابل بعضي مشكلات بیش از حد تحمل‌پذيري نشان مي‌دهد. - چشم زاويه ندارد (هر دو گوشه در يك سطح قرار دارند): بي‌طرف، منفعل اين شخص به زندگي نگاهي واقعي و تعادلي دارد، يعني نه به آساني نااميد مي‌شود و نه راحت دل مي‌بازد و شتاب زده كاري را آغاز مي‌كند. پشتكار مثال‌زدني هم دارد.جز زاویه چشم، حالت‌های دیگر چشم از قبیل سفیدی داخل آن، یا خطوط اطراف چشم هم قابل بررسي است كه تمام این موارد حالات بسیار زیادی را شامل می‌شوند و ما فقط چند نمونه را ذکر می‌کنیم:- چشم‌هاي بيرون‌زده: احساساتي و اهل معاشرتاگر شخصي اين‌چنين را در ميان دوستانتان داريد او را در كارها شريك كنيد زيرا هم در انجام وظايف جدي است و هم با ديگر اعضاي گروه رابطه عاطفي برقرار خواهد كرد.- سفیدی بیش از حد چشم: مضطرب و پرخاشگراگر مابین عنبیه و پلک پایینی هر دو چشم مقداری سفیدی وجود داشت، آن شخص مضطرب و نگران است. اگر بالای عنبیه بخشی سفیدرنگ وجود دارد، علاوه بر استرس نشانگر تندخویی و پرخاشگری در فرد است. چنان‌چه دورتادور عنبیه را سفیدی فراگرفته باشد، نشانگر عدم تعادل و پایداری روحی فرد است.- چشم با كمترين حد سفيدي: هوش تصويريهمه چیز را بسیار روشن در ذهن تصور می‌کند. چيزي را كه مي خواهيد به او ياد دهيد بهتر است در ديد او باشد تا درك او كامل شود. این فرد با موضوعات، بیشتر احساسي برخورد مي‌كند.- عنبيه ریز: نيازمند مهرباني در كودكي نيازهاي عاطفي متعددي دارد كه اگر برآورده نشود در آينده آثار آن بروز مي‌كند. اغلب اين افراد نسبت به فرياد و صدای بلند حساسيت دارند.- خطوط دور چشم: شادی.وجود خطوط ریز در خارج از چشم‌ها حاکی از خنده‌رویی و شاد بودن فرد است.با پلک‌های بازوقتي مي‌خواهيد با مردم رابطه برقرار كنيد اولين كاري كه لازم است انجام دهيد بازكردن پلك‌ها است. پلك بالا كه خيلي هم تحرك دارد نشانه سطح روابط اجتماعي است. - هنگام باز بودن چشم قسمت زيادي از پلک قابل رويت است: نيازمند صميميتصاحب اين پلك‌ها نيازمند واقعي صميميت است و اغلب دلشوره دارد، تعهد او در کارها هم از همين خصلت ناشي مي‌شود و گاهی به خاطر توجه زياد، اطرافیان را تحت فشار قرار مي‌دهد.- هنگام بازبودن چشم، قست باريكي از پلك بالا قابل مشاهده است: مستقلاين فرد به علت این كه داراي حد معقولي از صميميت است روابطي عادي و خوب دارد. يعني نه تک‌روي را دوست دارد و نه وابستگي را. براي خودش وقت صرف مي‌كند و مراقب آزادي شخصي خويش است.- هنگام باز بودن چشم، پلك بالا مخفي است: متمركز این افراد برای پست‌هایي مناسب هستند که كه نيازمند تمركز بالا و كم‌اشتباهی است. این افراد معمولاً محدودیت‌های عاطفی ندارند و حتی به مسائل عاطفی هم اجازه نمی‌دهند تمرکزشان را به هم بزنند.دماغ نگو، تربچهرکورد جراحی بینی در دنیا متعلق به ایران است. این عضو مورد توجه، نقش مهمی در صورت دارد و حرف‌های زیادی برای گفتن. از نظر چهره‌شناسي، بيني نشانگر توانايي ما در حفظ مقام، قدرت و نفوذ بين مردم و همچنین بيانگر توانايي و عكس‌العمل ما در برابر پول است.- بيني بسيار بزرگ: عزم راسخدر محيط كارش رئيس است، حتي اگر صندلي رياست نداشته باشد. اگر کارش در خور استعدادش باشد شكوفايي چشمگیری خواهد داشت ولی از انجام كارهاي كوچك کراهت دارد.- بيني خیلی کوچک: ساعي گفته می‌‌شود اشخاصی که بینی کوچکی دارند، ذاتاً افرادی ضعیف و اغلب غیرقابل‌اتکا هستند و در تصمیم‌هایشان استوار و ثابت‌قدم نیستند. - بینی بلند و کشیده: مسلط بر كار و محيط كارها را جدي و منطقي براي بلند مدت برنامه‌ريزي مي‌كند و نظريات جديد را در حل مشكلات كشف مي كند . - انحنائي مقعر روي بيني در نيمرخ: احساساتی و نیازمند توجهاز محیط تاثير زيادي مي‌گيرد و اگر شغل يا محل تحصيل مطابق ميل او نباشد در انجام وظايفش درمي‌ماند. ضمناً براي كارهايي كه انجام مي‌دهد انتظار تشكر و قدرداني دارد.- برآمدگي روي بيني در نيمرخ: مبتكرزيبايي‌شناس و از آن بهتر استاد حل مشكلات است. خلاقیت بالایی هم دارد.- بيني داراي پهناي بسيار زياد: حامي دوستان و علاقه‌مند دوستي هم حمايت مي‌كند و هم دوست دارد حمايت شود. اگر چيزي داشته باشد با ديگران به اشتراك مي‌گذارد.- يك افتادگي پايين بيني درنيمرخ: تحليل‌گراگر مشكلي بزرگ داريد كه از پس تحليل آن برنمي‌آييد اين شخص را خبر كنيد. او استاد تجزيه و تحليل مسائل پيچيده است، آن هم بدون درگير شدن با جزئيات.نوك بيني و حفره‌های آن، درست مانند شماره حساب بانكي افراد، نشانه سرمايه‌دوستي ویا برعکس، ولخرجی آن‌هاست:- نوك بيني پهن و گوشتالو: تضمین سرمايه‌گذاري حداكثر امنيت مالي را مي‌خواهد و با پول جدي برخورد مي‌كند. در كل به دنبال یک حامي مي‌گردد كه علاقه‌اش به پول‌هم به همین دلیل است.- يك برجستگي گرد در نوك بيني: هنردوستاگر يك اثر هنري خلق كرديد اول به او نشان دهيد چون قدر آن را مي‌داند.- بيني لاغر و باريك و پره هاي كناري آن نازكند: ولخرجبه پول وابستگي ندارد و براي روز مبادا پس‌انداز نمي‌کند. - يك شيار واضح روي نوك بيني: نگرش عاطفي به دنيامدام از خود اين سوال را مي‌كند كه آيا شغل مورد نظر من پیدا خواهد شد وآيا اين شغل مناسب من است؟ در كل دنبال كار است نه پول.- حفره هاي بيني گشاد: خلاق و بخشندهاگر طرحي در سر داريد كه نيازمند اجرايي خلاق است به او بدهيد، چراكه با جسارت و خلاقيت آن را انجام مي‌دهد. اگر هم چيزي داشته باشد با شما قسمت مي‌كند.- حفره هاي بيني تنگ و روبه داخل: حسابدارچنين شخصي اول پول جيبش را مي‌شمارد بعد خرج مي‌كند يا به بيان بهتر دخل وخرج را با هم تنظيم مي‌كند.زاويه بيني نشانه‌اي براي ميزان سنجيدگي رفتار فرد است. اين زاويه را مي‌توان با خطي كه از پايه بيني يعني از محل اتصال به صورت شروع شده و در نیمرخ دیده می‌شود تعیین کرد.- بيني سربالا با نوك گرد: اعمال نسنجيده و سرعت پايين تجزيه وتحليل اطلاعاتشخصي. خوش‌گذران با اعمالي نسنجيده و مبتني بر افكار سطحي است. رازدار نيست و به گذشته نگاه نمي‌كند و فقط حال را درنظر دارد.- بيني سر بالا و نوك‌تيز: كنجكاو و ولخرجدرباره ديگران بيش از حد كنجكاو است و به جزئيات هم زياد اهميت مي‌دهد. پول براي او حكم چيزي را داردكه بايد خرج شود. خود را مقید به رعایت آداب و رسوم ندانسته و با اطرافیان به راحتی برخورد می‌کند. خودش را باور دارد.- بيني كاملا بدون زاويه: عاقل و مطمئنبدون اين‌كه اقوا يا شيفته شود، اعتماد مي‌كند و قابل اعتماد نيز هست.- بيني با زاويه رو به پايين: حسابگر و شكاك او به كار دیگران به گونه‌اي مي‌نگرد كه گويي خطايي در آن رخ داده. زیادتر از چیزی که لازم است شک می‌کند.رد پای خنده‌هاحتماً توي روزنامه‌ها و مجله‌ها چشمتان‌ به آگهی‌هايي كه داروهاي ضدچروك صورت را تبليغ مي‌كنند، افتاده است. این داروها قرار است معجزه بکنند و براي شما پوستي بسازند بهتر وتازه‌تر از پوست روز سوم تولدتان. اما واقعاً این چروک‌ها این‌قدر بد هستند؟ یعنی هیچ چیزی برای ما ندارند؟ مارك تواين می‌گفت: «چروك‌های صورت، رد پاي خنده‌هاست.»- يك چاله روي چانه: شوخ و بخشايندهمشكلات زندگي او را از پا در نمي‌آورد چون آن‌ها را جدي نمي‌گيرد. برعكس، دوستانش را جدي مي‌گيرد و همواره آن‌ها را شاد نگه مي‌دارد.- تورفتگي گونه‌ها: سازگارتورفتگی گونه به خصوص در موقع خندیدن، علاوه بر جذابیت و زیبایی، دلیلی بر خوش‌مشربی و سازگاری فرد می‌‌باشد. - خط‌های عمودي كوچك ميان ابروها: وجدان كاريدر زندگي شخصي و كاري تمركز را حاكم كرده و نسبت به خود سخت‌گير است. حتي در سخت‌ترین شرایط، دقت خود را براي انجام كار حفظ مي‌كند.- خطوط گوشه دهان که به طرف چانه پايين آمده‌اند: دلسوزاين فرد به علت شكست‌ها و سختي‌هاي زندگي، به یک همدرد عالي و دلسوز واقعي تبدیل شده است. از دست دادن عزيزان و مشكلات كاري مي‌تواند اين خطوط را به يك‌باره ايجاد كند.- خطوط عمودي در اطراف لب: غلبه غالب برمشكلاتاين خطوط گواهي مبارزات طولاني وسخت در برابر مصائب زندگي است. او در تمام زندگي از نيروي دروني خود كمك می‌گیرد كه شايد خودش نيز از آن خبر نداشته باشد اما اكنون مانند سدي در برابر مشكلات محکم شده.- چانه فشرده و لایه لایه: روحیه آهنین در زندگیاز زندگی انتظار رویایی ندارد و برای بدترین روزها آماده است. سرسخت و یک‌دنده است و از مشکلات فرار نمی‌کند.- چانه برآمده: از خود راضیاین‌گونه افراد، اشخاصی خودستا هستند و تصور می‌کنند هیچ چیزی جز خود آنها اهمیت ندارد و جز خودشان حرف کس دیگری را قبول ندارند و خود را عقل کل می‌‌دانند.- قب‌قب زیر چانه: پرحرف و خوش برخوردحرف کم نمی آورد و اگر سکوت کنند احتمالا دارند به یک گفتگوی جدید فکر می‌کنند. به راحتی ارتباط برقرار می‌کنند و برخورد خوبی دارند.دماغ و دهن، یه گردوجز این‌ها که گفتیم، باقی اجزای صورت هم می‌توانند به شناخت خصوصیات روحی صاحب چهره کم کنند.- لب قلوه‌ای: بخشنده و خودنمالب‌های قلوه‌ای، نشانه بخشش و گشاده‌دستی هستند. معمولا این‌گونه افراد تمایل دارند در مورد خودشان صحبت و گفتگو کنند.- لب بالایی نازک، لب پایین قلوه‌ای: قدرت توجیه نشانه این است که فردی متقاعدکننده و مجاب‌کننده می‌‌باشد.- لب نازک: توی خودنازک بودن لب بیانگر خویشتن‌گرایی ذاتی در اشخاص است. - گوش کوچک: احساس خطرکوچکی گوش نشانه تزلزل و احساس ناامنی در افراد است، هرچند این‌گونه افراد می‌‌دانند که چه می‌‌خواهند و معمولاً سخت‌ کوش و کاری هستند.- گوش بزرگ و دراز: جوشیاین قبیل افراد معمولا انعطاف‌پذیر نیستند و به سختی آرام و بی‌خیال می‌شوند. - گوش پرمو: وسواسیافرادی که دارای گوش‌هایی پرمو هستند معمولًا وسواسی و نکته‌بین بوده و وقت زیادی را برای چیزهای بی اهمیت تلف می‌کنند.- فک چهارگوش: سرسختافراد با فک مربعی انسان‌های تسخیرناپذیر و سرکش هستند. آنها توانایی تبدیل رویاهایشان به واقعیت را دارند.خب حالا که دیدید، یک وجب صورت چقدر حرف و حدیث و راز دارد، به جواب سؤال اول مقاله دوباره فکر کنید. صورت شما، صورت خود شما است. یک جور شناسنامه. باز هم از آن ناراضی هستید و می‌خواهید آن را عوض کنید؟ به قول شکسپیر «خداوند به شما یک چهره اعطا کرده و شما میخواهید چهره دیگری برای خود بسازید»؟!اشتباه اتللوجایی در پایان داستان اتللو، اثر معروف شکسپیر، اتللو همسر خود دزدمونا را به عشق به مرد دیگری متهم می‌کند و او را می‌کشد. اما دزدمونا واقعاً خیانتکار نبوده است. پس چرا اتللو اشتباه می‌کند؟به این آخرین گفتگوی اتللو و دزدمونا دقت کنید. اتللو به همسرش می‌گوید اعتراف کند، چون مي‌خواهد او را به خاطر خيانتش بکشد. دزدمونا جواب می‌دهد که کاسيو، همان مردی که متهم به داشتن رابطه با او است، بر بي‌گناهي او شهادت خواهد داد. اتللو میگوید کاسيو را کشته. دزدمونا می‌فهمد که ديگر نخواهد توانست بي‌گناهي خود را ثابت کند و اتللو او را خواهد کشت. پس می‌گوید: « دريغ، به او خيانت شد، و من تباه شدم!» اتللو: «دور شو، بدکار! در مقابل چهره من به خاطر او اشک مي‌ريزي؟» دزدمونا: «آه، سرورم! مرا از خويش بران، اما مکُش!» اتللو: «خاموش شو، بدکار!» از این صحنه چه می‌فهمیم؟ اشتباه اتللو چه بود؟ اتللو ناراحتي و ترس را در چهره دزدمونا به درستي تشخيص داده بود. اشتباه او آن بود که فکر مي‌کرد ناراحتي دزدمونا به خاطر مرگ کاسيو و ترس او، ترس همسر بدکاري است که خيانتش آشکار شده است. او دزدمونا را کشت بدون اين‌که فکر کند حالات چهره او مربوط به حس ترس و ناراحتي زن بي‌گناهي است که مي‌داند همسر بسيار حسودش مي‌خواهد او را بکشد واو نمي‌تواند بي‌گناهي خود را ثابت کند.پلکم دارد می‌خارددر عقاید عامه، پیش‌بینی‌هایی هم در مورد اجزای صورت وجود دارد: پیشانی بلند علامت اقبال و دولت است. قوز روی دماغ خوش‌شانسی می‌آورد. بینی که بخارد، به مهمانی خواهی رفت. چشم که تیر بکشد، مهمان خواهد آمد. سق (سقف دهان) اگر سیاه باشد، نفرین گیرا است. کسی زبانش را گاز بگیرد، معلوم است جایی دارند غیبتش را می‌کنند. پلک چشم چپ بپرد، نشانه خبر خوش است وپریدن پلک راست، نشانه غم و غصه. مژه افتاده را اگر درست حدس بزنی که مال کدام چشم است، آرزویت برآورده می‌شود.از کجا معلوم؟جز چهره‌خوانی، علم‌ها یا به عبارت درست‌تر شبه علم‌های متعددی در ارتباط با چهره در طول تاریخ به وجود آمده، که امروزه (جز چهره‌خوانی) تمامشان از نظر علمی رد شده‌اند. با این حال وجود چنین تفکراتی نشان می‌دهد که به هرحال یک خط ارتباطی بین چهره و فرد، وجود دارد که این‌قدر همه به دنبال کشفش بوده‌اند.جمجمه‌خوانی (Phrenology) نظریه‌ای است که می‌گوید شخصیت، امیال و احساسات افراد را می‌شود از روی شکل جمجمه آن‌ها تشخیص داد. بیشتر، پستی و بلندی‌های سر مورد توجه جمجمه‌خوان‌ها است. این افراد ادعا دارند که بزهکار بودن یا نبودن اشخاص را هم می‌توان از قرائن روی جمجمه ایشان دید. ایده جمجمه‌خوانی در سال 1800 پیدا شد و در قرن نوزدهم گاهی برای تحقیقات پلیسی هم از آن استفاده می‌شد.پیشانی‌خوانی (Metoposcopy) دانش پی بردن به سیرت و درون آدم‌ها از روی خطوط پیشانی است. بیشتر با فالگیری ارتباط دارد تا علم، و در قرن شانزدهم خیلی طرفدار داشت.حس‌خوانی (Pathognomy) به بررسی و مطالعه احساسات درونی و بازتاب‌ این احساسات در ظاهر فرد، مثلآ در حرف زدن یا حرکات بدن کار دارد. حس‌خوان‌ها سعی می‌کنند از روی حرکات و سکنات افراد به احساسات درونی آن لحظه فرد پی ببرند.شخص‌شناسی (Personology) شکل نو علم چهره‌خوانی است که در اوایل قرن بیستم ارایه شد. پیسنهاددهندگان این روش مدعی بودند می‌شود بین شکل ظاهری چهره و بدن افراد و رفتار و منش آن‌ها ارتباط و پیوندی پیدا کرد.منش‌شناسی (Characterology) از روش‌های تشخیص شخصیت است که در دهه 1920 ساخته شد. و ترکیبی است از روش‌های چهره‌شناسی، جمجمه‌خوانی و حس‌خوانی با دانش‌های نژادشناسی، جامعه‌شناسی و مردم‌شناسی.

لکنت زبان در کودکان















انجمن آلماني روان پزشكي و اختلالات ذهني كودكان و جوانان در توصيه اخير خود، پدران و مادران را از اينكه گفتار فرزندان خود را كه از لكنت زبان رنج مي برند تصحيح نمايند بر حذر داشت. به گزارش فارس به نقل از پايگاه اينترنتي عرب آنلاين، اين انجمن علمي آلمان هشدار داد تصحيح دائمي اشتباهات گفتاري فرزندان و يا سرزنش آنان ممكن است به حاد شدن اين معضل بيانجامد. اين مركز علمي يكي از راههاي حل موقتي معضل لكنت زبان را گفتگوي زياد در فضايي آرام برمي شمرد. بر اساس توصيه هاي انجمن روانپزشكي آلمان مشكلات گفتاري كودكان اگر از شش ماه فراتر رود و همراه اين اختلالات ماهيچه هاي چهره نيز دچار تنش شوند نشانه وجود لكنت زبان در كودكان مي باشد كه اين مشكل در بيشتر موارد بدون دخالت مرتفع مي گردد. اين انجمن در ادامه مي افزايد اگر اين مشكل به مرور زمان حل نگرديد و اختلال گفتاري در كودك ادامه يافت بايد از متخصص گفتار درماني كمك گرفت تا كودك بتواند مانند ديگر همسالان خود به طور عادي صحبت كند.


روشهای درمان لکنت زبان

دكتر برائتی


آيا لكنت زبان درمان پذير است؟ براي درمان آن چه راهي وجود دارد؟ بله لكنت زبان درمان پذير است و روشهاي مؤثري براي درمان وجود دارد كه مهمترين آنها گفتاردرماني است و توسط كارشناسان اين رشته انجام مي شود. با اين حال آنچه در درمان لكنت زبان اهميت دارد اين است كه والدين بدانند (يا اطرافيان بيمار و خود فرد مبتلا) كه درمانهاي لكنت زبان معمولاً طولاني است و براي تمام سنين (كودكان، نوجوانان و بزرگسالان) كاربرد دارد، به شرط آنكه بپذيريم لكنت زبان هم مثل بسياري اختلالات ديگر درمان سريع و معجزه آسايي ندارد. بد نيست بدانيد كه "چرچيل" نخست وزير موفق انگليس و سياستمدار معروف جهاني و بسياري از اشخاص معروف و موفق ديگر دچار لكنت بوده اند و خللي در زندگيشان ايجاد نشده، بنابراين والدين در صورت لكنت زبان كودكشان نبايد نگران باشند كه شايد باعث عدم موفقيت وي در تحصيل و زندگي گردد.

نقش والدين در درمان لكنت زبان كودك چيست و اطرافيان فرد مبتلا چه بايد بكنند؟ ٭ در برخورد با فردي كه دچار لكنت زبان است (كودك يا بزرگسال فرقي نمي كند) از بيان عباراتي مثل "سعي كن آهسته تر صحبت كني" "نفس عميق بكش" و "آرام باش" خودداري كنيد در ضمن هرگز جمله فرد دچار لكنت را كامل نكنيد. ارتباط چشمي طبيعي را با فرد دچار لكنت حفظ كنيد ...
٭ سعي كنيد خسته به نظر نرسيد، فقط آرام و بطور طبيعي تحمل كنيد تا جمله تمام شود. همواره با او ملايم صحبت كنيد، ولي نه خيلي آرام كه غير طبيعي به نظر برسد.
٭ همچنين با رفتار و بيان خود به او نشان دهيد كه شما گوش مي كنيد كه چه مي گويد نه چگونه مي گويد. اگر با او تلفني صحبت مي كنيد، به ياد داشته باشيد كه او در صحبت كردن با تلفن مشكل دارد بنابراين تحمل كنيد و اگر گوشي را برداشتيد و صدايي نشنيديد قبل از قطع كردن مطمئن شويد كه در آن سوي تلفن فردي كه دچار لكنت است و سعي مي كند صحبت را شروع كند نيست. شخصي كه دچار لكنت است چه بايد بكند؟ چند راهكــــار در اين زمينه وجود دارد، از جمله اينكــــه: ٭ فردي كه دچار لكنت است علاوه بر درمان بايد هميشه سعي كند آهسته و آزاد صحبت كند و حروف صدادار را بكشد. ٭ با حركات شل و سبك لبها از روي كلمات بگذرد. ٭ از جايگزيني كلمات خودداري كند. فرار از برخي كلمات فقط ترس از تلفظ آنها را بيشتر مي كند. ٭ در صحبت رو به جلو برود. تكرار كلماتي كه بيان شده كمكي نمي كند. ٭ ارتباط چشمي طبيعي را با مخاطب حفظ كند. ٭ گهگاه در صحبت لكنت عمدي ايجاد كند! با قطع و تكرار عمدي مي توان احساس كنترل بهتري را بر روي تكلم در لحظه هاي حساس پيدا كرد. ٭ در جستجوي كارها و مسائلي باشد كه موقع لكنت مشكل را بيشتر مي كند. هر چه فرد خودش لكنتش را تجزيه و تحليل كند بهتر مي تواند هماهنگي دستگاه تكلم را برقرار كند. ٭ به ياد داشته باشد كه هدفش تكلم سليس تر و بهتر است نه تكلم بي عيب و نقص و ايده آل. حتي كساني كه هيچ لكنتي ندارند گاهي در صحبت كردن دچارمشكل مي شوند. ٭ به مخاطب خود بگويند كه لكنت دارند و هرگز لكنت خود را پنهان نكنند بلكه با آن مواجه شوند. ٭ اگر موقع صحبت دچار اضطراب و تنش مي شوند، آن را طبيعي تلقي كنند و از آن خجالت نكشند، چون عمداً دچار لكنت نشده اند. ٭ زمانهايي كه دچار لكنت بيشتر مي شوند فراموش كنند و مواقعي را كه در صحبت كردن موفق هستند بخاطر بسپارند.

روش‌هـــاي درمانــــي
دكتر برائتي روش‌هاي درماني اين عارضه، ابتدا رفتار درماني و در درجه بعد گفتار درماني را عنوان كرد و به ايسنا گفت: با توجه به اين كه فرد دچار لكنت زبان، به مرور زمان دچار مشكلاتي از قبيل عصبانيت و پرخاشگري، گوشه‌گيري و منزوي شدن، عدم اعتماد به نفس در صحبت كردن و همچنين افت تحصيلي در مدرسه مي‌شوند، در جهت درمان ابتدا بايست مشكلات رفتاري و روحي حاصل از اين عارضه رفع شود و در درجه بعد به فرد داراي لكنت تمريناتي داده شود تا بتواند شمرده شمرده صحبت كند. دكتر برائتي از ديگر روش‌هاي درماني لكنت زبان را دادن مشاوره به فرد و خانواده وي در راستاي افزايش اعتماد به نفس فرد و كاهش لكنت بيان نمود و ‌يادآور شد: استفاده از دستگاه لكنت شكن و تمرينات فرد براي شمردگي در صحبت كردن نيز از روش‌هاي درماني مؤثرند.
وي با بيان اين كه بهترين سن براي درمان لكنت زبان قبل از 7 سالگي است، به خانواده‌هاي داراي چنين فرزنداني توصيه كرد: در صورت داشتن كودكي با لكنت زبان، هر چه زودتر در زمينه درمان عارضه وي به پزشك معالج مراجعه كنيد، چرا كه بعضاً تاخير در شروع درمان و شدت يافتن فشارهاي محيطي مي‌تواند منجر به بروز صدمات روحي و جسمي در آينده كودك گردد. دكتر برائتي در پايان همچنين خانواده‌ها را از دادن تذكر و فشار آوردن به كودك براي صحيح حرف زدن باز داشت و گفت: خانواده‌ها از كمك به فرزند داراي لكنت خويش در گفتن كلمات خودداري نمايند و سعي كنند با تشويق كودك به صحبت كردن در جمع، اعتماد به نفس وي را بالا ببرند.


لکنت زبان چیست؟
لکنت زبان نوعی اختلال گفتار است که مشکلاتی را در برقراری ارتباط با سرعت مناسب و به طور پیوسته و روان ایجاد می نماید. در واقع لکنت عبارت است از تکرار، کشش و یا قفل شدن غیر ارادی کلمه یا بخشی از کلمه که فرد قصد بیان آن را دارد. در اینجامعمولا همراه با تلاش برای بیان درست کلمات، تغییراتی نیز در سر گردن به شکل پلک زدن، شکلک در آوردن، لرزش فک، لبها و یا کج کردن سر دیده می شود.

لکنت به طور معمول در چه زمانی شروع می شود؟
شروع لکنت به طور شایع در سنین 7 – 2 سالگی می باشد.معمولا بعد از 12 سالگی ابتلابه لکنت زبان دیده نمی شود، مگر در مواردیکه سانحه مغزی جدی اتفاق افتاده باشد. بنابراین لکنت در زمانی که کودک با سرعت زیاد در حال یادگیری زبان است به شکل تدریجی روع می شود.

آیا لکنت زبان شیوع بالایی دارد؟
میزان شیوع لکنت در جمعیت کلی حدود یک درصد و در پسران سه برابر دختران می باشد. در خانواده هایی که پدر یا مادر سابقه لکنت داشته باشند، احتمال ابتلا در فرزندان سه تا پنج برابر بیشتر از خانواده هایی است که در آن ها مشکلی وجود ندارد. موفقیت های آموزشی، شغلی و اجتماعی می توانند تا حدودی تحت تاثیر لکنت قرار گیرند. با این وجود در طول تاریخ، افراد بر جسته و موفق زیادیوجود داشته اند که بیشتر عمرشان با این اختلال گفتاری همراه بوده اند. از جمله این افراد می توان وینسون چرچیل، سرایوسکی سینوتون، چارلز داروین ناپلئون اول و تئودورروزولت را نام برد.

چرا کودک من لکنت دارد؟
واقعیت آن است که لکنت زبان بر اساس متغیرهایی شامل عوامل ژنتیکی و عوامل محیطی که روی هم تاثیر متقابل دارند به وجود می آید. بعضی کودکان برای ابتلا به لکنت زمینه آسیب پذیری موروثی دارند. اضطراب و تنش، باعث تشدید لکنت می شود ولی به نظر نمی رسد که در ایجاد آن نقشی داشته باشد. عواملی که سبب بروز اختلال می شوند کاملا با عواملی که سبب تداوم و وخامت آن می گردند متفاوتند و این عوامل ثانوی را می توان تحت کنترل قرار داد.

آیا مشکلات مغزی می تواند سبب بروز لکنت شود؟
گزارش هایی از بررسی های تصویر برداری از مغز براین نکته دلالت دارند که شاید تفاوت های ظریفی درساختار و فعالیت مغزی بعضی بزرگسالان مبتلا با سایر افراد وجود داشته باشد، ولی ر حال حاضر دلایل مکتوبی وجود ندارد که نشان دهد این تفاوت ها بر نوع گفتار فرد موثر و یا عامل لکنت می باشند. مهم آن است که برای کمک به کودک نیازی نیست که منتظر به دست آوردن این اطلاعات باشیم، بلکه اکنون نیز می توانیم به او کمک کنیم.

اگر کودک من از لکنت زبان دیگران تقلید کند آیا ممکن است خودش مبتلا به لکنت شود؟
خیر، اغلب افراد مبتلا بدون آنکه قبلا لکنت شخص دیگری را شنیده باشند شروع به لکنت کرده اند و تقلید کردن در ایجاد این اختلال جایگاهی ندارد.

آیا لکنت می تواند پس از یک حادثه غیر منتظره یا ضربه ناگهانی شروع شود؟
در اغلب موارد شروع لکنت مانند بهبودی آن تدریجی است. لکنت بندرت پس از یک ضربه ناگهانی شروع می شود و اکثر کودکانی که این حوادث یا ضربه های غیر منتظره را تجربه می کنند به لکنت مبتلا نخواهند شد.

پیش آگهی لکنت زبان و سیر آن چگونه است؟
به طور کلی 80-50 درصد تمام کودکان مبتلا به لکنت و بیشتر موارد خفیف به طور خود بخودی بهبود می یابند. از میان کودکانی که لکنت زبانشان تا بزرگسالی ادامه می یابد، فقط یک سوم موفقیت های شغلی و تحصیلی شان تحت تاثیر قرار می گیرد. البته در سنین دبستان ممکن است کودک دچار اشکال در برقراری ارتباط با همسن و سالان و مشکلات تحصیلی در اثر اجتناب از صحبت کردن در جمع کلاس شود. اگر کودک در محدوده سنین پیش دبستانی است و لکنت او به تازگی شروع شده، احتمال موفقیت و بهبودی بالاست ولی در کودکان سنین دبستانی که مدت زیادی است که دچار اختلال هستند، احتمال کمی وجود دارد که روانی گفتار به طور کامل به حالت طبیعی برگردد. بنابراین شناسایی و مداخله زودرس در این اختلال اهمیت زیادی دارد.

آیا باید کودک مبتلا به لکنت را مثل سایر کودکان خود تربیت کنیم؟
تمام قوانین، مسئولیت ها، تشویق ها و محدودیت هایی را که در مورد سایر کودکان به کار می برید، برای فرزند مبتلا نیز اجرا کنید. او باید خود را مانند بقیه همسن و سالان خود ببیند با این تفاوت که فقط گاهی لکنت پیدا می کند. البته در مواردی باید دقت بیشتری داشته باشید، گاهی انتظارات خارج از توان از وی داشتن، باعث افزایش فشار و تنش و در نتیجه تشدید لکنت او می شود. در کودکی که لکنت دارد، اختصاص دادن زمان کافی برای صحبت کردن وی احساس بهتری را در او ایجاد می کند و می تواند لکنت او را کاهش دهد.

برای کمک به کودک، ما به عنوان والدین چه کارهایی می توانیم انجام دهیم؟

* با آرامش کامل به آنچه کودک می گوید گوش دهید نه به اینکه چگونه می گوید.
* بگذارید خودش حرفش را تمام کند، شما جمله او را کامل نکنید.
* هنگام صحبت کردن با او تماس چشمی داشته باشید.
* کودک زمانی که خودش آغاز به صحبت می کند، راحت تر از زمانی است که از او سوالی پرسیده می شود، پس برای اینکه خودبخود سر صحبت را باز کند، با او در مورد فعالیتهایی که به آن ها علاقه مند است صحبت کنید و در فواصل چند لحضه سکوت کنید و در فواصل چند لحظه سکوت کنید تا اگر مطلبی دارد بیان کند.
* برای پاسخ دادن به سوال به کودک فشار نیاورید.
* پس از اینکه صحبتش تمام شد، با آرامش و با به کار بردن تعدادی از لغات خودش به او پاسخ دهید.
* هرگز هنگام صحبت کوکدک از عباراتی چون زودباش، الان صحبت نکن کار دارم استفاده نکنید.
* هرگز به او نگوییدکه چه کار کند تا لکنت نداشته باشد. عباراتی نظیر یواش، آهسته، نفس عمیق بکش، آرام تر صحبت کن از این قبیلند.
* حداکثر روزی 15 دقیقه را به صحبت آرام با کودک اختصاص دهید. مثلا برای او کتاب بخوانید.
* کودک را در فعالیت هایی که به خوبی از عهده آن ها بر می آید شرکت دهید و توانایی های او را تشویق کنید.
* کودکانی که لکنت دارند، معمولا وقتی در گروه قرار می گیرند و همراه سایرین مطالبی را بیان می کنند یا شعر یا آوازی را از بر می خوانند، مشکلی ندارند، این موقعیت ها را برای کودک فراهم کنید.
* کودک را در بهترین شرایط بدنی نگه دارید، بیماری جسمی به احتمال زیاد باعث افزایش لکنت می شود.

کدامیک از مداخلات والدین می توانند باعث تشدید لکنت زبان گردند؟
کامل کردن جملات کودک
دستپاچه کردن و وادار کردن او به تکمیل جملاتش
قطع کردن نابجای گفتار کودک
انتقاد مکرر و اصلاح تلفظ صداها و کلمات کودک
شتاب زدگی در زندگی روزمره
درخواست اینکه در حضور دوستان، بستگان و یا همسایه ها چیزی را تعریف کند.
برای درمان لکنت زبان کودکان به چه درمانگرانی باید مراجعه کنیم؟
لکنت و درمان آن یکی از حوزه های تخصصی کار گفتار درمانگران می باشد. در مواردی که فشارهای روانی موجود در روابط بین فردی، خانواده و ... در تشدید لکنت دخیل هستند، لازم است مشاوره روانشناختی یا روانپزشکی صورت گیرد و در صورت نیاز مداخلات دیگری نظیر روان درمانی فردی، خانواده درمانی و در موارد خاص درمان دارویی نیز صورت گیرد.

آیا دارو درمانی در درمان لکنت کمک کننده است؟
دارو درمانی در درمان خود اختلال تاثیری ندارد، مگر اینکه دارو را در مورد اختلالات همراه با این مشکل که روی آن تاثیر منفی می گذارند، به کار ببریم.

طول مدت برنامه درمانی چقدر است؟
در موارد خفیف به خصوص د کودکان پیش دبستانی تنها چند هفته و در موارد شدید گاهی تا 18 ماه به طول می انجامد.