از اون چشات پیداست ...رمانها، داستانها و اشعار بسیار زیادی در مورد چشم و ارتباط آن با خصوصیات روحی و روانی انسان نوشته شده است. چشمها هیچوقت دروغ نمیگویند؛ آنها دريچه روح ما و بیانگر احساس درونی و واقعی ما هستند. نوع نگرش فرد مخصوصاً از فاصله چشمها يافتني است. فاصله زیاد دو چشم نشانه دورانديشي و خلاقيت است و فاصله کم چشمها نشانه تمركز و شايستگی براي انجام كارهاي ظريف است. زاويه چشم بيانگر جهانبيني است. اين زاويه را با يك خط فرضي ميان چشم كه از گوشه داخلي آغاز و به گوشه بيروني ختم ميشود، ميتوان تشخيص داد. در اين مورد سه دسته بندی كلي وجود دارد:- چشم زاويه شيب داخلي دارد (گوشه بيروني بالاتر است): خوشبين و خلاق اگر چنين فردي را در اطرافتان داريد حتماً از كارهاي او الگو بگيريد زيرا با خوشبيني و خلاقيت خود راههاي خوبي براي زندگي سراغ دارد.- چشم، زاويه شيب بيروني دارد (گوشه بيروني پایينتر است): واقعبيني درباره مشكلات اين فرد استادي براي پيشبيني مشكلات نهفته در دل كارها است. اين خاصيت ميتواند او را به يك مشاور عالي تبديل كند. دلسوزي و همدلي وي با ديگران و تواضع او در پذيرش اشتباهات، او را به همسري ایدهآل برای خانمها تبديل كرده است . البته گاهی نيز در مقابل بعضي مشكلات بیش از حد تحملپذيري نشان ميدهد. - چشم زاويه ندارد (هر دو گوشه در يك سطح قرار دارند): بيطرف، منفعل اين شخص به زندگي نگاهي واقعي و تعادلي دارد، يعني نه به آساني نااميد ميشود و نه راحت دل ميبازد و شتاب زده كاري را آغاز ميكند. پشتكار مثالزدني هم دارد.جز زاویه چشم، حالتهای دیگر چشم از قبیل سفیدی داخل آن، یا خطوط اطراف چشم هم قابل بررسي است كه تمام این موارد حالات بسیار زیادی را شامل میشوند و ما فقط چند نمونه را ذکر میکنیم:- چشمهاي بيرونزده: احساساتي و اهل معاشرتاگر شخصي اينچنين را در ميان دوستانتان داريد او را در كارها شريك كنيد زيرا هم در انجام وظايف جدي است و هم با ديگر اعضاي گروه رابطه عاطفي برقرار خواهد كرد.- سفیدی بیش از حد چشم: مضطرب و پرخاشگراگر مابین عنبیه و پلک پایینی هر دو چشم مقداری سفیدی وجود داشت، آن شخص مضطرب و نگران است. اگر بالای عنبیه بخشی سفیدرنگ وجود دارد، علاوه بر استرس نشانگر تندخویی و پرخاشگری در فرد است. چنانچه دورتادور عنبیه را سفیدی فراگرفته باشد، نشانگر عدم تعادل و پایداری روحی فرد است.- چشم با كمترين حد سفيدي: هوش تصويريهمه چیز را بسیار روشن در ذهن تصور میکند. چيزي را كه مي خواهيد به او ياد دهيد بهتر است در ديد او باشد تا درك او كامل شود. این فرد با موضوعات، بیشتر احساسي برخورد ميكند.- عنبيه ریز: نيازمند مهرباني در كودكي نيازهاي عاطفي متعددي دارد كه اگر برآورده نشود در آينده آثار آن بروز ميكند. اغلب اين افراد نسبت به فرياد و صدای بلند حساسيت دارند.- خطوط دور چشم: شادی.وجود خطوط ریز در خارج از چشمها حاکی از خندهرویی و شاد بودن فرد است.با پلکهای بازوقتي ميخواهيد با مردم رابطه برقرار كنيد اولين كاري كه لازم است انجام دهيد بازكردن پلكها است. پلك بالا كه خيلي هم تحرك دارد نشانه سطح روابط اجتماعي است. - هنگام باز بودن چشم قسمت زيادي از پلک قابل رويت است: نيازمند صميميتصاحب اين پلكها نيازمند واقعي صميميت است و اغلب دلشوره دارد، تعهد او در کارها هم از همين خصلت ناشي ميشود و گاهی به خاطر توجه زياد، اطرافیان را تحت فشار قرار ميدهد.- هنگام بازبودن چشم، قست باريكي از پلك بالا قابل مشاهده است: مستقلاين فرد به علت این كه داراي حد معقولي از صميميت است روابطي عادي و خوب دارد. يعني نه تکروي را دوست دارد و نه وابستگي را. براي خودش وقت صرف ميكند و مراقب آزادي شخصي خويش است.- هنگام باز بودن چشم، پلك بالا مخفي است: متمركز این افراد برای پستهایي مناسب هستند که كه نيازمند تمركز بالا و كماشتباهی است. این افراد معمولاً محدودیتهای عاطفی ندارند و حتی به مسائل عاطفی هم اجازه نمیدهند تمرکزشان را به هم بزنند.دماغ نگو، تربچهرکورد جراحی بینی در دنیا متعلق به ایران است. این عضو مورد توجه، نقش مهمی در صورت دارد و حرفهای زیادی برای گفتن. از نظر چهرهشناسي، بيني نشانگر توانايي ما در حفظ مقام، قدرت و نفوذ بين مردم و همچنین بيانگر توانايي و عكسالعمل ما در برابر پول است.- بيني بسيار بزرگ: عزم راسخدر محيط كارش رئيس است، حتي اگر صندلي رياست نداشته باشد. اگر کارش در خور استعدادش باشد شكوفايي چشمگیری خواهد داشت ولی از انجام كارهاي كوچك کراهت دارد.- بيني خیلی کوچک: ساعي گفته میشود اشخاصی که بینی کوچکی دارند، ذاتاً افرادی ضعیف و اغلب غیرقابلاتکا هستند و در تصمیمهایشان استوار و ثابتقدم نیستند. - بینی بلند و کشیده: مسلط بر كار و محيط كارها را جدي و منطقي براي بلند مدت برنامهريزي ميكند و نظريات جديد را در حل مشكلات كشف مي كند . - انحنائي مقعر روي بيني در نيمرخ: احساساتی و نیازمند توجهاز محیط تاثير زيادي ميگيرد و اگر شغل يا محل تحصيل مطابق ميل او نباشد در انجام وظايفش درميماند. ضمناً براي كارهايي كه انجام ميدهد انتظار تشكر و قدرداني دارد.- برآمدگي روي بيني در نيمرخ: مبتكرزيباييشناس و از آن بهتر استاد حل مشكلات است. خلاقیت بالایی هم دارد.- بيني داراي پهناي بسيار زياد: حامي دوستان و علاقهمند دوستي هم حمايت ميكند و هم دوست دارد حمايت شود. اگر چيزي داشته باشد با ديگران به اشتراك ميگذارد.- يك افتادگي پايين بيني درنيمرخ: تحليلگراگر مشكلي بزرگ داريد كه از پس تحليل آن برنميآييد اين شخص را خبر كنيد. او استاد تجزيه و تحليل مسائل پيچيده است، آن هم بدون درگير شدن با جزئيات.نوك بيني و حفرههای آن، درست مانند شماره حساب بانكي افراد، نشانه سرمايهدوستي ویا برعکس، ولخرجی آنهاست:- نوك بيني پهن و گوشتالو: تضمین سرمايهگذاري حداكثر امنيت مالي را ميخواهد و با پول جدي برخورد ميكند. در كل به دنبال یک حامي ميگردد كه علاقهاش به پولهم به همین دلیل است.- يك برجستگي گرد در نوك بيني: هنردوستاگر يك اثر هنري خلق كرديد اول به او نشان دهيد چون قدر آن را ميداند.- بيني لاغر و باريك و پره هاي كناري آن نازكند: ولخرجبه پول وابستگي ندارد و براي روز مبادا پسانداز نميکند. - يك شيار واضح روي نوك بيني: نگرش عاطفي به دنيامدام از خود اين سوال را ميكند كه آيا شغل مورد نظر من پیدا خواهد شد وآيا اين شغل مناسب من است؟ در كل دنبال كار است نه پول.- حفره هاي بيني گشاد: خلاق و بخشندهاگر طرحي در سر داريد كه نيازمند اجرايي خلاق است به او بدهيد، چراكه با جسارت و خلاقيت آن را انجام ميدهد. اگر هم چيزي داشته باشد با شما قسمت ميكند.- حفره هاي بيني تنگ و روبه داخل: حسابدارچنين شخصي اول پول جيبش را ميشمارد بعد خرج ميكند يا به بيان بهتر دخل وخرج را با هم تنظيم ميكند.زاويه بيني نشانهاي براي ميزان سنجيدگي رفتار فرد است. اين زاويه را ميتوان با خطي كه از پايه بيني يعني از محل اتصال به صورت شروع شده و در نیمرخ دیده میشود تعیین کرد.- بيني سربالا با نوك گرد: اعمال نسنجيده و سرعت پايين تجزيه وتحليل اطلاعاتشخصي. خوشگذران با اعمالي نسنجيده و مبتني بر افكار سطحي است. رازدار نيست و به گذشته نگاه نميكند و فقط حال را درنظر دارد.- بيني سر بالا و نوكتيز: كنجكاو و ولخرجدرباره ديگران بيش از حد كنجكاو است و به جزئيات هم زياد اهميت ميدهد. پول براي او حكم چيزي را داردكه بايد خرج شود. خود را مقید به رعایت آداب و رسوم ندانسته و با اطرافیان به راحتی برخورد میکند. خودش را باور دارد.- بيني كاملا بدون زاويه: عاقل و مطمئنبدون اينكه اقوا يا شيفته شود، اعتماد ميكند و قابل اعتماد نيز هست.- بيني با زاويه رو به پايين: حسابگر و شكاك او به كار دیگران به گونهاي مينگرد كه گويي خطايي در آن رخ داده. زیادتر از چیزی که لازم است شک میکند.رد پای خندههاحتماً توي روزنامهها و مجلهها چشمتان به آگهیهايي كه داروهاي ضدچروك صورت را تبليغ ميكنند، افتاده است. این داروها قرار است معجزه بکنند و براي شما پوستي بسازند بهتر وتازهتر از پوست روز سوم تولدتان. اما واقعاً این چروکها اینقدر بد هستند؟ یعنی هیچ چیزی برای ما ندارند؟ مارك تواين میگفت: «چروكهای صورت، رد پاي خندههاست.»- يك چاله روي چانه: شوخ و بخشايندهمشكلات زندگي او را از پا در نميآورد چون آنها را جدي نميگيرد. برعكس، دوستانش را جدي ميگيرد و همواره آنها را شاد نگه ميدارد.- تورفتگي گونهها: سازگارتورفتگی گونه به خصوص در موقع خندیدن، علاوه بر جذابیت و زیبایی، دلیلی بر خوشمشربی و سازگاری فرد میباشد. - خطهای عمودي كوچك ميان ابروها: وجدان كاريدر زندگي شخصي و كاري تمركز را حاكم كرده و نسبت به خود سختگير است. حتي در سختترین شرایط، دقت خود را براي انجام كار حفظ ميكند.- خطوط گوشه دهان که به طرف چانه پايين آمدهاند: دلسوزاين فرد به علت شكستها و سختيهاي زندگي، به یک همدرد عالي و دلسوز واقعي تبدیل شده است. از دست دادن عزيزان و مشكلات كاري ميتواند اين خطوط را به يكباره ايجاد كند.- خطوط عمودي در اطراف لب: غلبه غالب برمشكلاتاين خطوط گواهي مبارزات طولاني وسخت در برابر مصائب زندگي است. او در تمام زندگي از نيروي دروني خود كمك میگیرد كه شايد خودش نيز از آن خبر نداشته باشد اما اكنون مانند سدي در برابر مشكلات محکم شده.- چانه فشرده و لایه لایه: روحیه آهنین در زندگیاز زندگی انتظار رویایی ندارد و برای بدترین روزها آماده است. سرسخت و یکدنده است و از مشکلات فرار نمیکند.- چانه برآمده: از خود راضیاینگونه افراد، اشخاصی خودستا هستند و تصور میکنند هیچ چیزی جز خود آنها اهمیت ندارد و جز خودشان حرف کس دیگری را قبول ندارند و خود را عقل کل میدانند.- قبقب زیر چانه: پرحرف و خوش برخوردحرف کم نمی آورد و اگر سکوت کنند احتمالا دارند به یک گفتگوی جدید فکر میکنند. به راحتی ارتباط برقرار میکنند و برخورد خوبی دارند.دماغ و دهن، یه گردوجز اینها که گفتیم، باقی اجزای صورت هم میتوانند به شناخت خصوصیات روحی صاحب چهره کم کنند.- لب قلوهای: بخشنده و خودنمالبهای قلوهای، نشانه بخشش و گشادهدستی هستند. معمولا اینگونه افراد تمایل دارند در مورد خودشان صحبت و گفتگو کنند.- لب بالایی نازک، لب پایین قلوهای: قدرت توجیه نشانه این است که فردی متقاعدکننده و مجابکننده میباشد.- لب نازک: توی خودنازک بودن لب بیانگر خویشتنگرایی ذاتی در اشخاص است. - گوش کوچک: احساس خطرکوچکی گوش نشانه تزلزل و احساس ناامنی در افراد است، هرچند اینگونه افراد میدانند که چه میخواهند و معمولاً سخت کوش و کاری هستند.- گوش بزرگ و دراز: جوشیاین قبیل افراد معمولا انعطافپذیر نیستند و به سختی آرام و بیخیال میشوند. - گوش پرمو: وسواسیافرادی که دارای گوشهایی پرمو هستند معمولًا وسواسی و نکتهبین بوده و وقت زیادی را برای چیزهای بی اهمیت تلف میکنند.- فک چهارگوش: سرسختافراد با فک مربعی انسانهای تسخیرناپذیر و سرکش هستند. آنها توانایی تبدیل رویاهایشان به واقعیت را دارند.خب حالا که دیدید، یک وجب صورت چقدر حرف و حدیث و راز دارد، به جواب سؤال اول مقاله دوباره فکر کنید. صورت شما، صورت خود شما است. یک جور شناسنامه. باز هم از آن ناراضی هستید و میخواهید آن را عوض کنید؟ به قول شکسپیر «خداوند به شما یک چهره اعطا کرده و شما میخواهید چهره دیگری برای خود بسازید»؟!اشتباه اتللوجایی در پایان داستان اتللو، اثر معروف شکسپیر، اتللو همسر خود دزدمونا را به عشق به مرد دیگری متهم میکند و او را میکشد. اما دزدمونا واقعاً خیانتکار نبوده است. پس چرا اتللو اشتباه میکند؟به این آخرین گفتگوی اتللو و دزدمونا دقت کنید. اتللو به همسرش میگوید اعتراف کند، چون ميخواهد او را به خاطر خيانتش بکشد. دزدمونا جواب میدهد که کاسيو، همان مردی که متهم به داشتن رابطه با او است، بر بيگناهي او شهادت خواهد داد. اتللو میگوید کاسيو را کشته. دزدمونا میفهمد که ديگر نخواهد توانست بيگناهي خود را ثابت کند و اتللو او را خواهد کشت. پس میگوید: « دريغ، به او خيانت شد، و من تباه شدم!» اتللو: «دور شو، بدکار! در مقابل چهره من به خاطر او اشک ميريزي؟» دزدمونا: «آه، سرورم! مرا از خويش بران، اما مکُش!» اتللو: «خاموش شو، بدکار!» از این صحنه چه میفهمیم؟ اشتباه اتللو چه بود؟ اتللو ناراحتي و ترس را در چهره دزدمونا به درستي تشخيص داده بود. اشتباه او آن بود که فکر ميکرد ناراحتي دزدمونا به خاطر مرگ کاسيو و ترس او، ترس همسر بدکاري است که خيانتش آشکار شده است. او دزدمونا را کشت بدون اينکه فکر کند حالات چهره او مربوط به حس ترس و ناراحتي زن بيگناهي است که ميداند همسر بسيار حسودش ميخواهد او را بکشد واو نميتواند بيگناهي خود را ثابت کند.پلکم دارد میخارددر عقاید عامه، پیشبینیهایی هم در مورد اجزای صورت وجود دارد: پیشانی بلند علامت اقبال و دولت است. قوز روی دماغ خوششانسی میآورد. بینی که بخارد، به مهمانی خواهی رفت. چشم که تیر بکشد، مهمان خواهد آمد. سق (سقف دهان) اگر سیاه باشد، نفرین گیرا است. کسی زبانش را گاز بگیرد، معلوم است جایی دارند غیبتش را میکنند. پلک چشم چپ بپرد، نشانه خبر خوش است وپریدن پلک راست، نشانه غم و غصه. مژه افتاده را اگر درست حدس بزنی که مال کدام چشم است، آرزویت برآورده میشود.از کجا معلوم؟جز چهرهخوانی، علمها یا به عبارت درستتر شبه علمهای متعددی در ارتباط با چهره در طول تاریخ به وجود آمده، که امروزه (جز چهرهخوانی) تمامشان از نظر علمی رد شدهاند. با این حال وجود چنین تفکراتی نشان میدهد که به هرحال یک خط ارتباطی بین چهره و فرد، وجود دارد که اینقدر همه به دنبال کشفش بودهاند.جمجمهخوانی (Phrenology) نظریهای است که میگوید شخصیت، امیال و احساسات افراد را میشود از روی شکل جمجمه آنها تشخیص داد. بیشتر، پستی و بلندیهای سر مورد توجه جمجمهخوانها است. این افراد ادعا دارند که بزهکار بودن یا نبودن اشخاص را هم میتوان از قرائن روی جمجمه ایشان دید. ایده جمجمهخوانی در سال 1800 پیدا شد و در قرن نوزدهم گاهی برای تحقیقات پلیسی هم از آن استفاده میشد.پیشانیخوانی (Metoposcopy) دانش پی بردن به سیرت و درون آدمها از روی خطوط پیشانی است. بیشتر با فالگیری ارتباط دارد تا علم، و در قرن شانزدهم خیلی طرفدار داشت.حسخوانی (Pathognomy) به بررسی و مطالعه احساسات درونی و بازتاب این احساسات در ظاهر فرد، مثلآ در حرف زدن یا حرکات بدن کار دارد. حسخوانها سعی میکنند از روی حرکات و سکنات افراد به احساسات درونی آن لحظه فرد پی ببرند.شخصشناسی (Personology) شکل نو علم چهرهخوانی است که در اوایل قرن بیستم ارایه شد. پیسنهاددهندگان این روش مدعی بودند میشود بین شکل ظاهری چهره و بدن افراد و رفتار و منش آنها ارتباط و پیوندی پیدا کرد.منششناسی (Characterology) از روشهای تشخیص شخصیت است که در دهه 1920 ساخته شد. و ترکیبی است از روشهای چهرهشناسی، جمجمهخوانی و حسخوانی با دانشهای نژادشناسی، جامعهشناسی و مردمشناسی.