یکشنبه

اختلالات شخصيت



« اختلالات شخصيت »
شخصيت چيست ؟

* شخصيت را مي توان مجموعه صفات و رفتاري تعريف نمود كه مشخص كننده شخص در زندگي روزمره او در شرايط معمولي است؛ شخصيت هر كس نسبتاً ثابت و قابل پيش بيني است. فقط وقتي صفات شخصيتي انعطاف ناپذير و ناسازگارانه بوده و اختلال كاركردي قابل ملاحظه يا ناراحتي ذهني بوجود مي آورد تشخيص اختلال شخصيت گذاشته مي شود. اين بيماران الگوهاي ناسازگارانه، انعطاف ناپذير بسيار عميق و با ثبات در درك و بر خورد با محيط خودشان نشان مي دهد. اين بيماري نسبت به مبتلايان به اختلال اضطراب، افسردگي و وسواسي جبري احتمال بيشتري هست كه در درمان روانپزشكي را رد كنند.علائم اختلال شخصيت با ايجاد تغيير در محيط بوده است. مبتلايان به اختلال شخصيت در مورد رفتار غير انطياقي خود احساس نمي كنند، چون بيمار مبتلا به اختلال شخصيت از آنچه جامعه به عنوان علائم بيماري وي مي شمارد معمولاً اظهار ناراحتي نمي كند، نتيجتاً فردي بي علاقه به درمان و علاج شمرده مي شود.

اختلال شخصيت چيست ؟
انحرافهاي شخصيتي شديد را مي توان اختلال به حساب آورد، ولي مشكل مي توان مرز دقيقي ميان شخصيت طبيعي و شخصيت نابهنجار قائل شد.
اگر مي شد شخصيت را نيز همانند هوش بسنجيم، آن گاه قادر بوديم معيار آماري مشخص نيز بزاي آن به كار ببريم، ولي در غياب چنين معيارهاي سنجشي، از يك معيار علمي منفرد استفاده مي شود و آن عبارت است از اين كه شخصيت وقتي مختل به حساب مي آيد كه سبب رنج كشيدن خود يا سايرين شود. اين تعريف ممكن است خيلي ساده به نظر برسد وي در طلب باليني بسيار مفيد است و كساني كه از آن استفاده مي كنند نيز توافق نسبي بر سر آن دارند.


انواع اختلال شخصيت :
اختلال شخصيت پارانوئيد:
شخصيت هاي پارانوئيد بطور كلي با سوءظن ديرپا و عدم اعتماد به مردم، مشخص هستند. اين افراد مسئوليت احساسات خود را نپذيرفته و آن را به ديگران نسبت مي دهند. اين طبقه در بر گيرنده نامطلوبترين منش ها است كه در زندگي روزمره با آن ها برخورد مي شود ــ آدم متعصب كلكسيونر مدارك بي عدالتي، همسري كه حسادت بيمارگونه دارد، و شخصي كه وسواس مرافعه و منازعه دارد.

ويژگي هاي باليني :
خصوصيات اساسي اين اختلال ميل نافذ و بي مورد به تعبير اعمال ديگران به عنوان تحقيرآميز و تهديد كننده عمدي است؛ اين ميل در اوائل جواني شروع شده و خود را در زمينه هاي مختلف نشان مي دهد. تقريباً همه آنها نگران نوعي آسيب ديدن و سوء استفاده از جانب ديگران هستند. مبتلايان به اين اختلال به كرات وفاداري و قابل اعتماد بودن دوستان و بستگان خود را مورد پرسش قرار مي دهند. چنين افرادي غالباً حساد بيمارگونه دارند و بدون دليل در وفاداري همسر و شريك زندگي خود ترديد مي كنند.
اين بيماران با بروني سازي هيجانات خود و استفاده از مكانيسم دفاعي فرافكني تكانه ها و افكار نامقبول خود را به ديگران نسبت مي دهند. عقايد انتساب و خطاهاي حسي كه بيمار بطور منطقي از آن ها دفاع مي كند، شايع است. بيماران پارانوئيد از نظر عاطفي محدوديت نشان مي دهند و براي ديگران افراد فاقد هيجان به نظر ميرسند، به منطقي و عيني بودن خود افتخار مي كنند، ما واقعيت غير از اين است. اين بيماران فاقد صميميت بوده و به قدرت و مقام اهميت و توجه خاصي دارند و نسبت به افراد ضعيف ملايم طبع و عليل و ناقص ابراز ناخرسندي و نفرت مي كنند. در موقعيت هاي اجتماعي، افراد مبتلا به اختلال شخصيت پرانوئيد ممكن است كارا و مرتب بنظر برسند، اما در ديگران ايجاد ترس و تعارض مي كنند.

درمان :
رواندرماني : رواندرماني درمان انتخاب است، در مدارا با شخصيت پارانوئيد درمانگر بايد در تمام مناسباتش با او رو راست باشد. اگر درمانگر به علت اشتباه يا قصور، مثلاً دير رسيدن به جلسه، مورد اعتراض بيمار واقع شود، اظهار حقيقت و يك عذرخواهي مختصر بهتر از توضيحات دفاعي تأثير مي گذارد. درمانگر بايد متوجه باشد كه نقاط ضعف بيمار پارانوئيد در زمينه اعتماد و صميميت است. رواندرماني انفرادي مستلزم برخورد حرفه اي نه چندان گرم از جانب درمانگر است. بيمار پارانوئيد در گروه درماني چندان جا نمي افتد و تحمل فشار رفتار درماني را هم ندارد.
درمان دارويي : درمان داروئي براي فرونشاندن اضطراب و تحريك مفيد است. در اكثر موارد يك داروي ضد اضطراب مثل ديازپام كافي است.


اختلال شخصيت اسكيزوئيد :
اختلال شخصيت اسكيزوئيد در كساني تشخيص داده مي شود كه عمري را در كناره گيري از اجتماع گذرانده اند. احساس ناراحتي آن ها در روابط اجتماعي، درونگرايي، و عواطف محدود و كند آن ها قابل توجه است. شخصيتهاي اسكيزوئيد در نظر ديگران آدم هائي مردم گريز، منزوي، يا تنها هستند.

ويژگيهاي باليني :
شخصيت اسكيزوئيد با كناره گيري، عدم دخالت در امور روزمره و اهميت ندادن به ديگران مشخص است. چنين كسي آرام، مردم گريز، درونگرا و غير اجتماعي است. ممكن است زندگي خود را با جزئي ترين وابستگي عاطفي با ديگران سپري كند، اسكيزوئيد در هماهنگي با مد زمان آخرين نفر است.
معمولاً تمام عمر در ابراز مستقيم خشم ناتوان بوده است. شخصيت اسكيزوئيد ممكن است انرژي عاطفي قابل توجهي در مسائل نامربوط به انسان، نظير رياضيات و ستاره شناسي، بكر برد. اغلب با سرگرمي ها و هوس هاي رژيم غذايي و مستلزم دخالت شخصي نيست، سرخود را گرم نگاه مي دارد.
هر چند شخصيت اسكيزوئيد درونگرا و خيال پرداز است ولي ظرفيت او براي شناخت واقعيت كمتر نيست. چون حركات پرخاشگرانه در واكنش هاي عادي او جائي، با هرگونه تهديد، واقعي يا خيالي، با تصورات صاحب قدرت مطلق بودن مي شمرند، در بعضي موراد چنين شخصي قادر به رشد و تكامل بوده و مي تواند عقايد بديع و سازنده به جهان ارائه نمايد.

درمان :
رواندرماني : درمان شخصيت اسكيزوئيد مشابه شخصيت پارانوئيد است. با اين وجود تمايلات بيمار اسكيزوئيد براي درون نگري هماهنگ با انتظارات درمانگر بوده و ممكن است به بيماري فداكار، هر چند دوري گزين، مبدل گردد. با پيدايش اعتماد، ممكن است بيمار اسكيزوئيد با ترس و هراس زياد دنيايي از خيال پردازي، دوستان خيالي و ترس از وابستگي هاي غير قابل تحمل حتي نزديك شده به درومانگر – از خود نشان دهد.
در گروه درماني ممكن است بيمار اسكيزوئيد يك سال ساكت بنشيند، اما بالاخره درگير مي شود. بيمار را بايد از جملات پرخاشگرانه ساير اعضا گروه نسبت به سكوت بيمار حفظ كرد، با گذشت زمان ممكن است گروه تجربه اي با معني براي بيمار گرديده و علاوه بر درمان تماس هاي اجتماعي را براي او امكان پذير سازد.

اختلال شخصيت اسكيزوتايپي :
شخص مبتلا به اختلال شخصيت اسكيزوتايپي كسي است كه حتي در نظر مردم عادي هم عجيب و غريب و غير عادي است. تفكر سحرآميز، اشتباه حسي و مسخ واقعيت قسمتي از دنياي روزمره اين بيمار است.

ويژگي هاي باليني :
در اختلال شخصيت اسكيزوتايپي تفكر و رابطه كلامي مختل است. شخصيت اسكيزوتايپي، مثل بيماري اسكيزونيك، ممكن ممكن است سر از احساس هاي خود در نياورد. با اين وجود نسبت به احساسات ديگران، بخصوص عواطف منفي مثل خشم، بسيار حساس است. ممكن است موهوم پرست باشد و ادعاي نهان بيني داشته باشد دنياي درونش ممكن است پر از انسان هاي خيالي، ترس و خيال پردازي كودكانه باشد. ممكن است خود را صاحب قدرت فكري و بصيرت خاصي نپندارد، هر چند اختلال تفكر واضح وجود ندارد. كلامش در مواردي محتاج تغيير است. ممكن است بپذيرد كه اشتباهات حسي درشت بيني دارد، يا مردم براي او آدمك هاي چوبي و يكسان مي نمايند. صحبت شخصيت هاي اسكيزوتايپي ممكن است غريب و اختصاصي بوده و فقط براي خودش معني داشته باشد. ممكن است روابط بين فردي ضعيفي داشته و رفتارشان نيز نامتناسب باشد. در نتيجه افرادي تنها هستند و اگر دوستاني هم داشته باشند تعداد آن ها معدود است. ممكن است اين بيماران خصوصيات اختلال شخصيت مرزي نشان دهند، در واقع هر دو تشخيص را توأماً مي توان داد. تحت استرس،‌شخصيت هاي اسكيزوتايپي ممكن است پسرفت پيدا كرده و علائم رواني پيدا كنند، اما معمولاً عمر اين علائم كوتاه است. در موارد شديد، افسردگي و عدم احساس لذت ممكن است پيدا شود.

درمان :
رواندرماني : اصول اختلال شخصيت اسكيزوتايپي از اختلال شخصيت اسكيزوئيد چندان متفاوت نيست. با اين وجود با تفكر غريب و غيرعادي آن ها بايد با احتياط مدارا نمود. بعضي از بيماران به فرقه هاي غريب پيوسته و به ممارست هاي مذهبي غير عادي و فلسفه رمز و راز مي پردازند. درمانگر نبايد اين فعاليت ها را به مسخره بگيرد و در مورد باورها و فعاليت هاي بيمار قضاوت نمايد.
درمان دارويي : داروهاي نورولپتيك ممكن است براي مدارا با فاكار انتصاب، ايلوزيون، و ساير علائم اين اختلال مفيد واقع گردد و همراه با رواندرماني قابل استفاده است.

اختلال شخصيت ضد اجتماعي :
اختلال شخصيت ضداجتماعي با اعمال ضداجتماعي و جنائي مستمر مشخص است. اما معدل جنايتكاري نيست. بلكه براي مطابقت با موازين اجتماعي است كه شامل بسياري از وجوه رشد نوجواني و جواني بيمار مي گردد.

ويژگي هاي باليني :
شخصيت هاي ضداجتماعي معمولاً با ظاهر عادي، حتي فريبنده و راضي كننده مشاهده مي گردند با اين وجود، سوابق آن ها حاكي از اختلال عملكرد در بسياري از زمينه هاي زندگي است. دروغگويي، فرار از ودرسه و منزل، دزدي، نزاع، سوء مصرف دارو و فعاليت هاي غير قانوني، تجربيات تيپيك اين بيماران است كه شروع آن ها در دوران كودكي گزارش مي شود.
شخصيت هاي ضداجتماعي بيشتر در افرادي كه اصطلاحاً مردان گوش بر يا گول زن خوانده مي شوند، تشخيص داده مي شود. اين افراد در به بازي گرفتن ديگران بسيار استادند و به راحتي مي توانند ديگران را براي شركت در طرح هايي كه براي بدست آوردن پول و شهرت نزديك ترين راه شمرده مي شوند راغب سازند، كه غالباً به خسارت مادي و شرمساري اجتماعي يا هر دو آن ها منجر مي گردد. شخصيت هاي ضد اجتماعي حقيقت را نمي گويند و نمي توان در مورد انجام وظايف و رعايت اصول اخلاقي مرسوم به آنها اعتماد نمود. بدرفتاري با همسر و فرزند، رانندگي در حال مستي از اتفاقات معمول در زندگي اين بيماران است. يكي از يافته هاي قابل ملاحظه فقدان پشيماني براي اعمالي است كه شخص انجام داده است، يعني به نظر مي رسد كه اين بيماران فاقد وجدان هستند.

درمان :
رواندرماني : اگر شخصيت هاي ضد اجتماعي از حركات باز داشته شده ( مثلاً با بستري شده در بيمارستان ) غالباً تابع رواندرماني مي گردند. شخصيت ضد اجتماعي وقتي خود را در ميان همسان مي بيند فقدان انگيزه براي تغيير يافتن در آنها تحليل مي رود. شايد به همين علت است كه گروه خودياري بيشتر از زندان و بيمارستان رواني براي آنان مفيد بوده است.
قبل از شروع درمان، ايجاد محدوديت هاي صريح اهميت اساسي دارد. درمانگر بايد براي مدارا با رفتار خودآزارانه بيمار راهي پيدا كند، و براي تسلط يافتن به ترس بي ريايي انساني خنثي نمايد. براي منظور درمانگر بايد كنترل را از تنبيه، و كمك و رويارويي را از جداسازي اجتماعي و مجازات تفكيك نمايد.
درمان داروئي : درمان داروئي در مدارا با علائم ناتوان كننده نظير خشم افسردگي و اضطراب مورد استفاده قرار مي گيرد، اما اين بيماران غالباً سوء مصرف كننده دارو بوده اند، تجويز داروها بايد احتياط صورت گيرد.

اختلال شخصيت مرزي :
بيماران مبتلا به اختلال شخصيت مرزي با بي ثباتي فوق العاده عاطفه، خلق، رفتار، روابط شيئي، و تجسم نفس مشخص هستند.

ويژگي هاي باليني :
بيماران مرزي تقريباً هميشه به نظر مي رسد كه در يك بحراني قرار دارند. نوسان خلق در آن ها شايع است. ممكن است بيمار لحظه اي اهل بحث و مجادله به نظر برسد. لحظه اي ديگر افسردگي نشان دهد و زماني ديگر از فقدان هرگونه احساس در خود شكايت كند. ماهيت دردناك زندگي انها را در اقدام هاي مكرر خودآزارانه مي توان مشاهده كرد. اين بيماران ممكن است به قصد اخذ كمك از ديگران اقدام به تيغ زدن مچ دست يا رفتارهاي خود آزارانه ديگر نمايند، يا اينكه ابراز خشم كرده و يا خود را به طريقي از عواطف غير قابل مقاومت رها سازند.
شخصيت مرزي در بين ديگر اختلالات شخصيت در به بازي گرفتن ديگران همتا ندارد. بيماران مرزي تنهايي را خوب تحمل نكرده و جستجوي همنشين را ( مهم نيست چقدر نامطلوب باشد )، به تنها نشستن و احساس پوچي و بي كسي كردن ترجيح مي دهند. از نظر علمي بيمار مرزي بالغ در روابط خود مردم را به دو گروه تماماً خوب و تماماً بد تقسيم مي كند. مردم در نظر آن ها يا تكيه گاه و پرورش دهنده هستند يا آدم هايي نفرت انگيز و ساديست كه بيمار را از احساس ايمني محروم كرده و هر زمان كه او احساس وابستگي نمايد تركش مي كنند در نتيجه اين اشتقاق آدم هاي خوب به صورت ايده آل بيمار درآمده و بدها ارزش داده نمي شوند. چرخش وفاداري از فرد يا گروهي به فرد يا گروهي ديگر فراوان ديده مي شوند.

درمان :
رواندرماني : بيماران مبتلا به اختلال شخصيت مرزي در محيط بيمارستان، كه در آن رواندرماني فشرده فردي و گروهي دريافت مي كنند، پيشرفت نشان مي دهند. همچنين فرصت تكامل با كادر آموزش ديده از رشته هاي مختلف را پيدا كرده و از درمان هاي تفريحي، كادر درماني، كادر درماني، و آماده سازي شغلي بهره مند مي گردند. چنين برنامه هايي مخصوصاً وقتي محيط خانه به دليل تعارض هاي درن خانوادگي يا استرس هاي ديگر نظير سوء رفتار والدين براي توان بخشي بيمار مخرب باشد، كمك كننده هستند.
بيمار مبتلا به اختلال شخصيت مرزي را كه بيش از حد متمايل به جرح خويشتن است، مي توان در محيط حفاظت شده بيمارستان تحت نظر و تحت شرايط ايده آل بيماران تا زماني كه بهبودي كامل نشان دهنده قرار داده، كه البته ممكن است تا يك سال به طول انجامد.
درمان دارويي : از داروهاي ضد جنون براي كنترل خشم، خصومت، و دوره هاي كوتاه پسيكوتيك استفاده شده است. تجويز ضد افسردگي ها به بهبود خلق افسرده كه در اين بيماران شايع است منجر مي شود.

اختلال شخصيت نمايشي :
اختلال شخصيت نمايشي با رفتار پر زرق و برق و نمايشي و رل گرا در اشخاص هيجاني و تحريك پذير مشخص است. در كنار ظاهر پر زرق و برق اين افراد غالباً ناتواني براي برقراري وابستگي هاي عميق و ديرپا وجود دارد.

ويژگي هاي باليني :
بيماران به اختلال شخصيت نمايشي رفتار توجه طلبانه بارزي نشان مي دهند. اين افراد به مبالغه احساسات خود و سعي مي كنند مي كنند هر چيزي را مهم تر از آنچه واقعاً هست جلوه دهند. وقتي كانون توجه نباشد و مورد تعريف و تمجيد قرار نگيرند، ممكن است حملات كج خلقي و گريه زاري به راه انداخته و ديگران را متهم سازند.
چنين كساني ممكن است خودبين و خودپسند باشند. نيازهاي شديد وابستگي، آن ها را زودباور و ساده لوح مي سازد. اين بيماران از احساس هاي واقعي خود بي خبرند و قادر به توضيح انگيزه هاي خود نيستند. استرس نيز واقعيت سنجي ها آن ها به آساني از هم در مي شكند.

درمان :
روان درماني : مبتلايان به اختلال شخصيت نمايشي غالباً از احساسات واقعي خود بي خبرند، بنابراين تصريح احساسات دروني آن ها يكي از فرآيندهاي مهم درماني است روان زماني تحليل گرا، خواه گروهي، احتمالاً درمان انتخابي براي اين اختلالات شخصيت است.
درمان داروئي : داروهاي ضد افسردگي براي افسردگي و شكايت هاي جسمي، داروهاي ضد اضطراب براي اضطراب، داروهاي ضد جنون حالات مسخ واقعيت مفيد است.