یکشنبه

اره - saw ( تحليل روانشناختي فيلم و نگاهي به ترس و فوبي )



فيلم شناسي :
كارگردان: دارن لین بوسمان
نویسنده: وماس فنتون، مارکوس دانستان، پاتریک ملتون
بازیگران: توبین بل، اسکات پترسون، بتسی راسل

جملات تبليغاتي: این یک دام است.


فیلم اره 4 که به تازگی بر روی پرده های سینما به حالت اکران درآمده محصول 2007 هالیوود است این فیلم در نظر سنجی سایت IMDB از میان 3 هزار و 495 رای داده شده تا کنون توانسته از 10 نمره 6.9 را به خود اختصاص دهد . اما خلاصه داستان فیلم از این قرار است که جیگساو و آماندا مرده اند . 2 مامور FBI به کاراگاه هافمن در تحقیق و پیگیری مسائل مربوط به وسیله های شکنجه جیگساو و کارهای او کمک می کنند .زمانی که فرمانده SWAT دزدیده می شود و به هوش می اید متوجه می شود که 90 دقیقه فرصت برای زنده ماندن دارد . و به این ترتیب ماموران در یک تعقیب کاملا حرفه ای سعی در نجات دادن فرمانده دارند بدون انکه بدانند معشوقه سابق جیگساو یعنی جیل برای انها تله های مخوفی گذاشته است و ......


چهارمين فيلم مجموعه بسيار ترسناك "اره" درباره يك قاتل زنجيره اي كه حتي پس از مرگ به جنايات خود ادامه مي دهد، در هفته پيش از تعطيلات هالووين 1/32 ميليون دلار فروخت و رده نخست جدول فروش را در آمريكاي شمالي از آن خود كرد. نخستين فيلم مجموعه "اره" در هالووين سال 2004 با 3/18 ميليون دلار افتتاح شد و در نهايت فروش داخلي آن به 2/55 ميليون دلار رسيد. يك سال بعد "اره 2" كار خود را با 7/31 ميليون دلار فروش آغاز كرد و در نهايت به فروشي در حد 87 ميليون دلار دست يافت. سال پيش نيز "اره 3" در هفته اول اكران 6/33 ميليون دلار فروش داشت و در پايان موعد اكران، مجموع فروش آن 2/80 ميليون دلار شد. داستان فيلم " اره 4" كه در 3183 سينما اكران شده، از جايي آغاز مي شود كه فيلم قبلي به پايان مي رسد. قاتل زنجيره اي، معروف به "جيگسو - اره" كه نقش او را توبيــن بل بـازي مي كند، مرده است، اما پس از كالبدشكافي در ميان امعا و احشاء او يك نوار كاست پيدا مي شود كه ماموران پليس را درگير يك پازل جديد درباره ميراث مرد مجنون مي كند. اين فيلم را دارن لين بوسمن كارگرداني كرده است.


******

ترس چيست ؟
چه كسي نمي ترسد ؟.آيا شما كسي را مي شناسيد كه هيچگونه ترسي نداشته باشد ؟ جواب ازپيش معلوم است . دربين انسانها به ندرت مي توان كسي را پيدا كرد كه نداند ترس چيست وهيچ وقت نترسد لااقل بايد گفت انسان سالم كه رواني سالم دارد ترس بخشي ازوجودش است . اگرما احساس ترس نداشته باشيم مطمئنا" زمان زيادي را زنده نخواهيم بود .ممكن است دست به مارهاي سمي بزنيم به طرف حيوانات خطرناك برويم وهزاران كارديگرانجام بدهيم كه نتيجه اش درهرصورت نابودي ما خواهد بود .پس ترس دربين انسانهاي سالم يك امرلازم وضروري است فقط افراد ناسالم ويا كساني كه مواد توهم زا مصرف مي كنند، نترسند، اين دسته اخير،به راحتي ازاتوبان هاي شلوغ عبورمي كنند ويا خود را به بلندترين قسمت ساختمان مي رسانند وخيال مي كنند مي توانند پايشان را روي هوا بگذارند وبه راحتي به ساختمان بعدي بروند ويا درهوا پروازكنند .
حالا سؤال اينجاست كه ترس چيست واصولا" به هنگام مواجه شدن با خطرچه اتفاقاتي دربدن ما مي افتد كه منجربه عكس العمل صحيح درمقابل خطرمي شود .؟
دريك تعريف بايد ترس را رشته اي ازعكس والعمل هاي مغزخواند كه با واكنشهاي عصبي آغازوبا آزادشدن مواد شيميايي دربدن، كه باعث بالا رفتن ضربان وسرعت بالاي تنفس مي شود به كارخود پايان مي دهد .مغزيك سيستم پيچده است كه با داشتن بيش ازيكصد بيليون سلول عصبي كارهاي مختلف بدن را كنترل مي كند .اين سلولهاي عصبي باعث مي شوند كه بتوانيم احساس وفكروعمل داشته باشيم بعضي ازاين رفتارها به صورت ناخوداگاه بوجود مي آيند كه ترس وواكنش هاي آن هم يكي ازهمين اعمال ناخوداگاه است وبايد گفت درمغزما سيستمي دروني براي تصميم گيري وجود دارد كه مانند يك نيروي نامرئي عمل مي كند .
درمغزما بخشهاي مختلفي وجود دارد كه به هنگام واكنش ما به ترس، عمل مي كنند اين بخشها شامل :
1 – تالاموس است كه تصميم مي گيرد واكنش ها كجا ظاهرشوند مثلا چشم ودهان ...
2- قشرحسي كه اطلاعات حسي را تفسيرمي كند .
3- هيپوتالاموس كه عمل وعكس العمل را فعال مي كند .
4- هيپوكامپوس كه كارش مروركردن اطلاعات موجود درمغزدرارتباط با ترس است
5- آميگدالا ،اين بخش هم كاركشف احساسات وبررسي خطررا انجام مي دهد ودرواقع بايد گفت اطلاعات مربوط به ترس را ذخيره مي كند.
برطبق نظركارشناسان احساس ترس به دوشكل دروجود ما شكل مي گيرد اول راه كوتاه ودوم راه بلند .درراه كوتاه همه چيزسريع وبا بودن يك محرك صورت مي گيرد كه درآن امكان تحليل حادثه واتفاق وجود ندارد اما درراه بلند اين امكان هست
مثلا" زماني را درنظربگيريد كه تنها دراتاقتان نشسته ايد كه در،ناگهان بازمي شود دروحله ي اول شما گمان مي كنيد كه دزدي وارد اتاق شده تا ترس را درشما به وجود بياورد، ويا نه ممكن است با خود بگوييد كه با د آن را بازكرده، به هرحال، درهردو حالت هيچگونه تحليلي درباره آن ارائه نمي شود اما درحالت راه بلند شرايط كمي فرق مي كند دراين جا اطلاعات با شنيدن صدا درحالي كه شما احساس خطركرده ايد مغزكارتحليل خود را آغازمي كند آيا بازشدن در،به خاطرآمدن دزد است يا چيزديگرباعث آن شده دراين حالت اطلاعات توسط تالاموس به قشرحسي فرستاده مي شود تا مورد تحليل قرارگيرد پس ازآن راهي، هيپوكامپوس مي شود تا سؤالات مخصوص پاسخ داده شوند سؤالاتي ازاين دسته كه آيا تا كنون من با چنين موردي برخورد كرده ام؟ درمورد قبلي صدا مربوط به چه موضوعي بوده ؟. پس ازتحليل اطلاعات به آميگدالا مي رود وآنجاست كه آميگدالا به هيپوتالاموس دستورمي دهد كه حالت دفاعي بگيرد يا نه .
اين توضيحي كوتاه ونه چندان زياد درباره نحوه عملكرد مغزدرباره ترس وواكنش هاي آن است .درهرصورت ترس واكنشي طبيعي ولازم است ودرصورتيكه كه به طوركامل كنترل شود مي تواند مفيد ومهم باشد .درحالت ترس منطقي شخص درمواجه شدن با مشكلات بيشتر،احتياط مي كند .واتسون پايه گذارمكتب رفتارگرايي عقيده دارد كه ترس يكي ازصد غريزه يا انگيزه اي است كه انسان با آن به دنيا مي آيد .ترس يكي ازپديده هايي است كه نقش تعين كننده اي درتكامل انسان ابتدايي داشته هرچند درشكل گيري وتوضيح شخصيت انسان درروابط اجتماعي ترس يكي ازفاكتورهاي انساني محسوب مي شود .
ترس چيزبدي نيست مهم اين است كه بدانيم ترسمان منطقي است يا غيرمنطقي .ترس منطقي آن است كه درآن يك خطرواقعي وجود داشته باشد دراين گونه ترس هيچگونه سرزنشي متوجه شخص نيست وحتي مورد تاييد است اما ترس موهوم وغيرواقعي ، ترسي است كه بايد آن را طرد كرد وشخص مبتلا شده به آن را مورد درمان قرار داد دراين گونه ترس هيچ گونه خطري متوجه شخص نيست اما توهمات او به گونه اي است كه دائما خود را رودرروبا خطرمي بيند وهمواره تصورمي كند كه كساني يا وقايعي اورا تهديد مي كنند اين ترس موهوم وغيرواقعي باعث مي شود كه آدمي ارتباط صحيح وسالم خود را ازدست بدهد ومانع ازانجام حتي فعاليت هاي روزانه شود
راه غلبه به ترس چندان مشكل نيست اگرما بتوانيم ريشه ها ي ترس خود رابشناسيم بايد بعد ازشناختن عوامل وچيزهايي كه باعث ترس ما مي شوند به اين پرسخ پاسخ بدهيم كه چرا ما ازاين عامل مي ترسيم واصولا" ترس ما منطقي است آيا خطرواقعي ما راتهديد مي كند؟ براي مثال كسي كه ازموش مي ترسد دروحله اول بايد خيلي منطقي وعقلاني فكركند كه چنين موجودي چه كار مي تواند انجام بدهد كه باعث وحشت ما مي شود بعد بايد خود را با آن رودررو كند كه مي تواند دروهله اول با عكس او شروع كند بعد ازتهيه عكس وتصويرآن را لمس كند وحتي حالتي نوازش گرانه با تصويروعكس داشته باشد واگرمجسمه ومانكن آن را تهيه كند كارآسان ترمي شود ومهمترازهمه مطالب علمي را درباره آن پيدا كند، بخواند ودرمرحله آخرچنانچه با آن درخيابان وكوچه مواجه شد سعي كند كه رفتارعادي ومعقول داشته باشد


همه ما کم و بیش کلمه فوبی را شنیده ایم و تا حدودی نیز با معنای آن آشنا هستیم.
فوبی در لغت به معنای نفرت و ترس بیمارگونه است.از لحاظ علمی، فوبی به ترس مفرط و غیرمنطقی از شیء یا موقعیت و شرایط خاص و معینی اطلاق می شود که در کارکردهای معمول شخصی و اجتماعی فرد تداخل ایجاد کند.
بیمار مبتلا به این اختلال به غیرمنطقی بودن ترس خود ، آگاه است ولی در عین حال قادر به مقابله با آن نیز نیست. این ترس به حدی نافذ است که باعث اجتناب فرد از موقعیت های هراس آور می شود یا حداقل به سختی می تواند موقعیت مذکور را تحمل کند و در صورت مواجهه نیز
اضطراب فراوانی در او ایجاد می کند.
فرد مبتلا به فوبی ممکن است حتی از تصور قرار گرفتن در موقعیت خاص هراس آور یا تصور نتایج ناشی از مواجهه با موقعیت هراس آور نیز دچار اضطراب شود. مثلاً فردی که از ارتفاع می ترسد، ممکن است از تصور سرگیجه ناشی از قرار گرفتن در ارتفاع نیز دچار
اضطراب شود.
فوبی ها شایع ترین اختلال روان پزشکی هستند و به طور متوسط بین 5 تا 10 درصد و حتی طبق برخی گزارشات تا 25 درصد افراد جامعه به یکی از انواع فوبی مبتلا هستند. البته در بسیاری از موارد شدت اختلال در حدی نیست که بیمار جهت درمان به پزشک مراجعه کند. به نظر می رسد که این اختلال در زنان شیوع بیشتری از مردان دارد.
فوبی ها را بسته به موقعیت یا شیء هراس آور به انواع مختلفی تقسیم می کنند:
- گذر هراسی یا بازار هراسی (آگورافوبیا) AGORAPHOBIA
به معنایترس از تنها ماندن در خیابان یا اماکنی است که فرد تصور می کند احتمال کمک رسیدن به او اندک است. این نوع فوبی ناتوان کننده ترین مشکل فوبی و نیز شایع ترین نوع آن است که بیماران را وادار به جستجوی کمک حرفه ای و مراجعه به روان پزشک می کند.
- فوبی اجتماعی
به معنایترس از قرار گرفتن در موقعیت های اجتماعی نظیر غذا خوردن در رستوران، رفتن به سینما، یا صحبت کردن در جمع است. در چنین شرایطی فرد تصور می کند که زیر ذره بین دیگران قرار دارد و بقیه مشغول کند و کاو و حتی سرزنش و تحقیر وی هستند. این افراد از این که کاری بکنند که موجب شرمندگی آنها شود، نگران هستند و در موقع صحبت کردن صدایشان می لرزد، صورتشان سرخ می شود و لرزش دست پیدا می کنند.
- فوبی های ساده
دسته دیگری از فوبی ها به فوبی های ساده یا اختصاصی معروفند و بسته به شیء یا موقعیت هراس آور به انواع مختلفی نظیرترس از ارتفاع، ترس از حیوانات، ترس از قرار گرفتن در اماکن بسته (مثل آسانسور)، ترس از وقایع محیطی طبیعی (مثل طوفان، رعد و برق) و ... باعث اجتناب فرد از موقعیت های هراس آور می شود؛ مثلاً شاید شما دیده یا شنیده باشید که بعضی افراد به دلیل ترس از هواپیما مسافت های طولانی بین شهری را با وسایل دیگر به چه سختی و مشقتی طی می کنند و هرگز سوار هواپیما نمی شوند. ( دنیس برگ کمپ بازیکن هلندی تیم آرسنال از این دسته افراد است . او تا به حال بسیاری از بازی های مهم تیمش را به دلیل هراسش از دست داده و حتی مبلغ قراردادش با تیم نیز به همین سبب کمتر از حد معمول است)
از سوی دیگر بیشتر ما از مار یا کروکودیل می ترسیم، ولی چنین ترسی باعث ایجاد اختلال در زندگی روزمره ما نمی شود ؛ مقابل خیلی از افراد را دیده ایم که از سوسک می ترسند و این ترس به حدی است که در ساعاتی از روز که احتمال بیرون آمدن سوسک ها وجود دارد از رفتن به حمام اجتناب می کنند.
یا مثلاً بسیاری از افراد در موقعیت های اجتماعی مهم نظیر سخنرانی در حضور عده زیادی مخاطب دچار
اضطراب می شوند در صورتی که در حال طبیعی انتظار می رود این اضطراب طی چند دقیقه تحت کنترل فرد درآید و همراه با علایم بارزی مثل سرخ شدن گونه ها ، لرزش صدا، لرزش دست و اشتباهات کلامی نباشد.
چرا این طوری می شود؟
درباره علت فوبی مجموعه ای از عوامل زیستی و وراثتی در کنار عوامل محیطی و روان شناختی مطرح شده است، به طوری که به نظر می رسد در برخی از بچه ها که ذاتاً مستعد فوبی هستند، وجود نوعی فشار مزمن محیطی یا روان شناختی لازم است تا یک اختلال فوبی کامل شکل بگیرد.
برخی از این عوامل محیطی شامل تحقیر از سوی برادر یا خواهر بزرگتر، دعوای والدین ، از دست دادن یا جدا شدن از والدین و .. هستند که در کودکی ذاتاً خجالتی است، می توانند باعث ایجاد نوعی فوبی شوند.
عده ای از روان شناسان نیز معتقد به اصل یادگیری هستند و فوبی را نوعی واکنش شرطی تلقی می کنند، به گونه ای که بروز اضطراب و ناراحتی به دلیلی مشخص در حضور شیء یا یک موقعیت معمولی در آینده منجر به
ترس از آن شیء یا موقعیت خنثای اولیه می شود.
به هر حال درباره ی فوبی نیز مثل سایر اختلالات روان پزشکی ، روندی واحد به عنوان علت اختلال مطرح نیست و تعامل بین عوامل زیستی ، روان شناختی و اجتماعی مختلف باعث بروز این اختلال می شود.
اکثر فوبی های ساده در دوران کودکی شروع می شوند و مواردی نظیر ترس از هواپیما، مکان های بسته، یا ارتفاع ممکن است در اوایل بزرگسالی نیز ایجاد شوند. فوبی اجتماعی نیز معمولاً در اواخر کودکی یا اوایل نوجوانی شروع می شود. معمولاً فوبی هایی که در دوران کودکی شروع می شوند، تا سنین بزرگسالی دوام خواهند داشت و احتمالاً شدت آنها نیز نسبتاً ثابت خواهد ماند و با نوسان اندکی همراه خواهد بود.
آیا درمانی دارد؟
برای درمان این اختلال نیز ترکیبی از درمان های غیردارویی و دارویی مؤثر شناخته شده است. بهترین روش درمان این اختلال،
رفتار درمانیاست. تکنیک های مختلفی نظیر حساسیت زدایی تدریجی، مواجه سازی یا غوطه ورسازی با کمک آموزش آرام سازی و
هیپنوز و ... از سوی روان پزشکان یا روان شناسان بالینی در درمان این اختلال استفاده می شوند که به نحو کاملاً مؤثری با بهبود این اختلال همراه است.
سایر روش های درمانی نظیرروانکاوی، خانواده درمانی و نیز استفاده از داروها از سوی روان پزشکان توصیه شده اند که با بهبود قابل توجه این اختلال توأم بوده است.
به هر حال با توجه به شیوع بسیار بالای این بیماری و ایجاد اختلال در عملکرد عادی و روزمره افراد مبتلا از یک سو و وجود درمان های مؤثر برای آن از سوی دیگر، تشخیص و درمان آن اهمیت به سزایی خواهد داشت.
یک بار دیگر و این بار بیشتر دقت کنید، شاید شما نیز نوعی فوبی داشته باشید که با مراجعه به یک روان پزشک قادر خواهید بود آن را به راحتی درمان کنید.